راهیــان معـرفــــــت

راهیــان معـرفــــــت

ستاد عمره‌ و عتبات دانش آموزی استان اردبیل
راهیــان معـرفــــــت

راهیــان معـرفــــــت

ستاد عمره‌ و عتبات دانش آموزی استان اردبیل

انشانویسی حج- سعید نوری از مشگین شهر

واژه ی حج در قلب من جایگاه ویژه ای دارد معنای واقعی حج یعنی طعم خوش زندگی، یعنی به خدای یکتا نزدیک بودن، آسمانی بودن، و... بنابراین در حج نباید از یک لحظه هم بگذری، باید تمام لحظات حج را تجربه کنی، باید نفس تو کمی از بوی خوش کعبه را بر خود گیرند، باید تصویر کعبه را یک دم هم از چشمانت دور نکنی، باید تمام وجودت پر شود از حال و هوای خدایی، و در این حال است که مفهوم واقعی حج در قلبت پدیدار می شود.

پرده ی مشکی خانه ی کعبه با بافته های طلایی«لااله الاالله» آدمی را وا می دارد تا دقایقی و حتی ساعتی را به این پرده ی آسمانی بنگرد تا کمی از حج را در وجود خود احساس کند. سفر حج تنها زیارت خانه ی کعبه نیست مسجد نبی هم مانند گل یاسی است که انگار وطن او بهشت بوده است. این مسجد گوشه ای از بهشت را نمایان می کند گنبد سبز اشعه ای از نور خدایی را نمایان می کنند و داخل آن مفهوم زندگی را به نمایش گذاشته است. و غار حرا عبادت را جور دیگری معنا می کند دیدن سنگ هایی که کوه را پوشانده اند و درگاه آن که به ما می گویند ای تویی که در خانه ات آرام گرفته ای و نه ترسی از حمله ی کسی داری و نه زیر اندازی از سنگ و خاک چرا از غفلت در برابر عبادت الهی نمی ترسی ببین غار حرا را هر چند در کوهی است اما پیامبر(ص) روزی چند مرتبه برای عبادت به آنجا می آمدند چون می خواستند ظالمان و منافقان مزاحم عبادت ایشان نشوند. مفهوم سفر حج خیلی وسیع تر و متعالی تر از این تعاریف است اما قلم من این قدرت را ندارد که آن گونه که باید شور و شوق این سفر را بر کاغذ جاری نمایم. حج یعنی کمال خوشبختی، یعنی لحظاتی از بهشت را تجربه کردن و دیدن صفای زندگی اسلامی. تجربه ی سفر حج مانند گل یاسی است شاداب و معطر در گلدانی از خاک عشق و محبت پرورده شده، و نرفتن به این سفر مانند گلی است پژمرده در گلدان طلایی. احساس حال و هوای حج مثل یک گنجشک در آسمانی آبی و آفتابی و احساس نکردن این شور و نوای عشق مانند طوطی می ماند که در قفس غفلت اسیر شده دیدن مسجد النبی (ص) مثل آن می ماند که در کلبه ای زندگی می کند و در آن احساس خوشبختی و امنیت می کنی و ندیدن و بهره مند نشدن از این الطاف الهی مانند زندگی کردن در قصر زرین و بلوری می ماند که در آن احساس خوشبختی نکنی بین سفر حج و زندگی در کاخ های مجلل فرسنگ ها فاصله است اما بین سفر حج رفتن و زندگی در کلبه ی ساده و کعبه اندازه ی یک گلبرگ گل ارغوانی فاصله نیست.

ای تنها دانشجو در رشته ی محبت ای خالق دریا و بیا بان و ای آفریدگار جنگل و کوه و ای ناتوان و بی کسان لطفی کن و مرحمتی زیارت خانه ی خود را از هیچ مسلمانی دریغ نکن و ما را نیز در ضیافت حج خود دعوت کن آخر بدون حج زندگی کردن معنایی ندارد در این حال خودم را بی چیز می پندارم زندگی آن طعم شیرینی که دارد را در کام من به تمامی نمی چشاند.

آخر ای خدای متعال من زندگی را در کعبه معنا می کنم عبادت را در غار حرا کامل می بینم و خانه ی خدایی را در مسجد نبی می پندارم امّا این را هم به خوبی درک می کنم آنان که نمی توانند خانه ای زیبا تر از هزاران قصر تو را ببینند یک عبادت خالصانه ی تو را بس است ز سجده ای که در کنار آن قر آن و تسبیحی از مروارید عبادت و مهری از خاک محبت تو را کفایت امّا عبادت در تربت پاک شهر مکه و راز و نیاز در شبهای ستاره باران سقف آسمانی این شهر حالو هوایی وسیع تر را شامل است و سفره ی میهمانی تو که پر از بخشش، رحمت، ایمان، مهربانی و صفا  هزار بار خوش تر از سفره ای پر از غذاهایی چو بره و گوساله ی بریان و شربتهایی رنگ به رنگ و سفره ای از حریر و میزی از طلا و نقره هست ومن نمی خواهم هیچ کدام از این ثروت و مقام را جزء یک چیز و آن هم به غیر از بخشش و کرامت تو نیست ای خالق هستی دوست دارم لحظه ی اذان را دوست دارم تماشای گلدسته های مسجد را و کبوترانی که از پرواز کردن بر بام مسجد که گنبدی سبز دارد در شهرتو استوار ایسادگی کرده شور دیگری دارد چه کنم با این دل که برای دیدن شهر تو در سینه آرام و قرار ندارد و نمی دانم در ان زمان که از دنیا رفتم و شاید شهر تو را ندیدم چه خواهم کرد شاید اگر عبادتی خالصانه داشتم تو مرا از بندگانی قرار دهی که به عهد خود وفا کرده.

از بیشتر حجاج شنیده ام که سخت است لمس کردن کعبه از بس عاشقان تو زیاده اند دیدن خانه ی ت از راه دور هم ارزش کمی ندارد همین که پای بر ولایت عشق بنهی معنای زیارت را می دهد غروب آفتاب عمر از پشت بام دنیا بدون زیارت ولایت عشق همانند غروب روز جمعه سخت ودردناک است البته اگر اعمال خوشی نداشته باشی در دنیا خیلی ازاعمال نیکو اندازه یسفر حج پاداش دارد یکی از این اعمال خواند دعای معراج است که تو فرموده ای: «هر که دعا ی معراج را خواند انگار چهل مرتبه به حج رفته و چهل گوسفند در راه تو ارزانی داشته».

اما می خواهم یک چیز را اعتراف کنم هر چند آگاهم تو از ته دل من اگاهی من خود سفر حج را بیشتر از خواندن دعایی که پاداش ان اندازه ی حج ئاست دوست دارم ولی نمی دانم که چرا تا به حال نسیب این حال ناخوشم نشده است شاید لیاقت من کمتر از اینهاست و هنوز لایق سفر عشق نشده ام پس با تو عهد و پیمان می بندم: از عبادات تو چون نماز و روزه و یا زکات، خمس و پرهیز گاری دریغ نخواهم کرد تا شاید نظری بر ماکنی هر چند که تو خیلی بخشش ها به ما فرموده ای امّا منظور من حج است و با نظر خود ما را در دنیا و اخرت رستگار گردانی.

ای افریننده ی گل و پروانه و این تویی که طاقت تابیدن به خورشید داده ای خودت بهتر از من بر حال آنان که آرزوی سفر حج را دارند آگاهی پس ای رحیم ای رحمان و ای مهربان ترین مهربانان آرزوی این دسته از یاران این را هرگز بر دلشان مگذار این تنها آرزوی بزرگ من است.

انشانویسی حج- سولماز کسب کار از هیر

حج یکی از مهمترین و اساسی ترین اجتماعات اسلامی و مراسم عبادی- سیاسی مسلمین و مترقی ترین ابعاد اعتقادی دین مبین اسلام است که به صورت یک دانشگاه بزرگ و یک دوره ی کامل اسلام شناسی جلوه کرده و آدمی را به خالق مهربان نزدیک می کند و مکتب توحید و یکتاپرستی را به بشر شناسانده و رسالت خطیر و بسیار بزرگ اسلام و مسلمین را تبیین و توصیه می نماید. از این جهت است که همه ساله هزاران هزار نفر مسلمان از تمام نقاط جهان به منظور انجام این فریضه ی مهم الهی به شهر مکه در سرزمین حجاز سفر کرده و همانند پروانه های سر از پانشناخته به دور شمع وجود عشق (کعبه) می چرخند و طواف می کنند تا هر چه ناخالصی در وجودشان بوده و هست، بسوزد و خاکستر شود و از هستی آنها همان باقی بماند که خالص برای خدا بوده و شایسته ی ماندن است، زیرا تنها چیزی، سزاوار بقای دائمی است که رنگ و صبغه ای جز رنگ و صبغه ی خدایی نداشته باشد و در یک کلام می توان گفت آدمی باید برسد به جایی که جز از خدا نبیند و نگوید، جز برای خدا تفکر و اندیشه نکند و جز برای رضای او انجام ندهد. برای رسیدن به این توفیق بزرگ و برای درک و بهره مندی از مناجات و راز و نیاز با خدای عزیز و حکیم راهی جز بالا بردن شناخت ها و بینش ها قابل تصور نبوده و برای دست یافتن به این معارف و بینش ها، مسیری جز توکل و تمسک به دامان پاک ائمه اطهار(ع) که خود از سوختگان شمع وجود عشق الهی بوده و مبعوث شده از جانب خدای حی و قادرند به ذهن این حقیر خطور نکرده و نمی کند، لذا بر آن شدم من نیز در این مسابقه شرکت نمایم و آنچه نوشته ام تقدیم نمایم به هر مسلمان عاشق و دلسوخته ای که قصد دیدار یار کرده و پا به پای هزاران هزار مسلمان از چهار گوشه ی عالم عزم سفر زیارت خانه خدا می کند و به امید آنکه دلی با بهره مندی از این کلام ها بسوزد و از چشمی اشک شوق، جاری گردد و از این سوز وشوق، نسیم رحمتی از جانب مهربان ترین مهربان ها وزیدن نماید و ما را نیز از این نسیم رحمت که سخت در هر دو عالم محتاج آن هستیم بهره ای حاصل شود. ان شاء الله.

در پایان با استناد به حدیث نبوی «مُنً لَمً یُشْکُرِ الْمُخْلوقُ لَمً یُشْکُرِ الْخالِقُ» احساس وظیفه می کنم که مراتب سپاس و قدردانی خویش را نسبت به همه کسانی که در انجام این امر مهم مرا یاری کرده اند و زحمات بیشتری را متحمل شده اند ابراز نموده و از خداوند بزرگ برای همه ی آنها در تمام مراحل زندگی، سلامتی، طول عمر و توفیق خدمت به اسلام و مسلمین مسئلت نمایم، باشد که پاداش واقعی خویش را از خدای مهربان دریافت نمایند که خداوند بخشنده اجر نیکوکاران را ضایع نمی کند.

حج و اثرات آن در زندگی: قالَ الِامامُ الصّادِق(ع): « لایِزالُ الدینْ قائِماً ما قامُتِ اللکَعُبهْ»: تا زمانی که خانه ی خدا(کعبه) پا برجاست دین خدا نیز قائم و استوار است. حج به عنوان یکی از واجبات بزرگ اسلام، بزرگترین شعائر دینی، از ارزشمندترین اعمال جهت نزدیکی به خدا، از ارکان دین بوده هیچ عمل و عبادتی همپایه ی آن نیست و پاداشی جز رضوان وبهشت جاویدان خدا را ندارد؛ حج بار گران گناهان را از پشت مومن بر می دارد. زنگار گناه را از دل ها چون نوزاد پاک می کند(تا چهار ماه از زمانی که حج گذار گناه کبیره ای مرتکب نشده برایش گناهی نوشتـــه نمی شود و به جای آن حسنات ثبـــت می گردد)، فرشتگان و آدم و حوا و پیامبران خدا آن را با عظمت و شکوه تمام برگذار کرده اند. حضرت ابراهیم(ع) پیشوای موحدان آن را تجدید بنا کرده، حضرت اسماعیل(ع) برای تمهید  آن ماموریت یافته، پیامبر اکرم(ص) علیرغم سختی ها و موانع زیاد بارها آن را انجام داده، علیرغم وجود نفی اکراه در دین، والی و زمامدار می تواند به خاطر احیای حج جمعی را برای انجام آن مجبور کند، آزمایش بزرگ بندگان خدا بوده، و گوشه ای از بهشت رضوان، راه غفران و بخشش خدا، تجلی گاه عظمت و جلال خدا، نقطه ی آغازین آفرینش زمین، منادی بودن حضرت ابراهیم خلیل برای آن، انجام آن توسط فرشتگان، هزاران سال قبل از آدم ابوالبشر، عملی که از مالِ هزینــه شده در راه آن بازخواســت نمی شود و موجب قوام و تقویت دین و... یاد شده و بالاخره حضرت رسول اکرم(ص) آن را به عنوان تمام دین و شریعت معرفی کرده و فرموده اند: اگر به اندازه ی حجم کوه ابوقبیس طلا و نقره در راه خدا انفاق کنی به مرتبه و ارزشی که حاجی به آن می رسد نخواهی رسید، همچنین ترک آن موجب بروز فتنه ها بوده و از گناهان بزرگ محسوب و باعث خروج از امت اسلامی و در نهایت به معنی کفر قلمداد شده است.

پس نتیجه می گیریم که عمل حج نمی تواند عملی عادی و عبادتی ساده و مراسمی نمایشی باشد بلکه دارای مغز و روح در ابعاد مختلف خودسازی فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی است که باید شخص حج گزار تا می تواند معرفت خویش را در این ابعاد افزایش داده و با آگاهی کامل وارد این میدان شود تا حج او حجی واقعی محسوب گردد.

عبادات که به عنوان هدف آفرینش انسان تعیین شده است اسراری دارد که این اسرار غیر از آداب و احکام ظاهری عبادات می باشد. نوعاً عبادات و فرایض الهی با اختلاف درجات فراوانی که نسبت به هم دارند، برای تقویت بعد روحانی و نفسانی و در جهت سیر و سلوک انسان وضع شده اند تا از عوالم جسمانی به عوالم روحانی تکامل یابند و به مقام قرب الهی برسند. چنان که مرحوم آقا میرزا جواد ملکی تبریزی عارف بزرگ در این زمینه فرموده است: «مقصود اصلی از تشریح حج و سایر عبادات، تقویت بعد روحانی انسان است و تکالیف و فرائض الهی از نظر خاصیت اثر گذاری در روح و جان انسان مختلف اند. بعضی اثر تطهیر و تخلیه دارند که ظلمت را از فضای روح و جان بشر دور می کنند و بعضی دیگر موجب تحلیه و تزیین جان و وسیله جلب نورانیت می گردند و دسته ی دیگر، جامع هر دو اثر(تخلیه و تحلیه) هستند و حج از این دسته سوم است. زیرا حج یک معجون الهی است که جمیع امراض قلوب مثل بخل و استکبار و تنبلی و... را که مانع نورانیت قلب ما هستند، علاج می کند».

حج از میان عبادات و فرایض الهی، جامع هر نوع آثار و فواید و اسراری است که در عبادات دیگر وجود دارد.

حج از ارکان دین اسلام است و وجوب آن بر کسی که دارای شرایط استطاعت باشد، از ضروریات بین مسلمین می باشد و در قرآن کریم به آن تصریح شده است.

انکار حج موجب کفر و ترکش اگر به جهت سبک شمردن و بی اعتنائی به دستور خداوند باشد، به منزله کفر و از گناهان کبیره می باشد.

آن دسته از مردم که دارای توانایی(بدنی، مالی و غیره) می باشند. باید که برای خداوند(نه تظاهر و خودنمایی) قصد سفرخانه ی خدا کنند و کسی که نافرمانی کند، باید بداند که خداوند از همه ی جهانیان بی نیاز است.

نخستین خانه ای که برای مردم بنا نهاده شد، خانه ی پر برکتی است که در مکه قرار دارد. آری درست است کعبه ی مسلمین یگانه خانه ای است که مهمان زیاد دارد و در این خانه همه ی انسان ها، اعم از غنی و فقیر، سیاه و سفید، شهری و روستایی با هم برادر و برابرند، «بسواء الخاکف فیه و الباد»(سوره حج آیه25).

حج، عبارت است از حرکت و هجرت از خانه ی خویش به خانه ی خدا، برای لبیک گفتن به دعوت حق و طواف به دور کعبه، همچون طواف پروانه به دور شمع و تسلیم خود و متعلقات خود به خدا، همچون ابراهیم و هاجر که یگانه فرزند خویش، اسماعیل را در آن صحرای بی آب و گیاه به خدا تسلیم کردند.

بیوگرافی یا گذرنامه ی انسان: ای انسان های عزیز روی سخنم با شماست که قصد دیار یار کرده اید، خود را بشناسید و بعد بروید.

نام: انسان

نام خانوادگی: آ‌دمیزاد

نام پدر: آدم

نام مادر: حوا

لقب: اشرف مخلوقات

ماموریت: خلیفه ی الهی

ساکن: منظورمه ی شمسی، سیاره زمین

نژاد: خاکی «آری نژاد همه ی ما خاکی»

مبداء: سراچه ی دنیا

مقصد: سرای آخرت

ساعت پرواز: نامعلوم هر آن!!!

مکان پرواز: نامعلوم هر کجا

کد پرواز: اِنّالله و اِنّا اِلَیهِ راجِعونْ

شماره پرواز: لا اله الاالله

بار مجاز: اعمال صالح به هر اندازه و حج

بار غیر مجاز: مادیات دنیا

توصیه های دنیوی: اجرای دقیق آموخته های کتاب و فرموده های پیامبر گرامی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم.

انشانویسی حج- علیرضا اصغری از قشلاقدشت

حج در مقایسه با برنامه های تربیتی دیگر، چون نماز و روزه، دو قید زمان و مکان را همراه دارد؛ در هر روز و هر ماه و در هر مکان و سرزمینی نمی توان اعمال حج را به جای آورد و حاجی شد. در برنامه ی تربیتی و تهذیبی«حج»، پیوند تاریخ و جغرافیای هستی را شاهدیم. به همین دلیل، حج، همانند روزه، به جای یک ماه، باید در چند روز خاص و زمان های تعیین شده انجام پذیرد. «حج»، متفاوت از نماز و روزه، فقط در مناطقی مشخص، در سرزمینی مقدس، در میعادگاه توحید، در حریم امن تاریــخ انجام می گیرد. «حج»، تطهیر وجود در اقیانوس هستی است، شرک ستیزی و وحدت جویی است، پالایش وجود و شستشوی جان و روان در باران رحمت خداوندی است. «حج»، گسستن همه زنجیرهای وابستگی، رها شدن از انانیّت ها و تشخیص ها در تمرین و تجربه ی زندگی توحیدی است. «نماز» و «روزه» برای همه ی ایمان آورندگان خداجو و رهروان طریق حق، امری است لازم، اما انجام «حج»، بیش از همه بر افراد متمکن واجب است. در نظام الهی، هر کس که امکان حضور در همایش عظیم حج را داشته باشد و بتواند از عهده ی انجام برنامه ها و هزینه های آن در نهایت سادگی برآید، مکلف به عزیمت به خانه ی امن و هجرت از خویشتن خویش به سوی خالق منّان می شود.

واقع امر این است که همواره کسانی که از تموّل وتمکّن بیشتری در زندگی شخصی و اجتماعی برخوردارند، بیش از دیگران در معرض آسیب های رفتاری و کژروی های اجتماعی قرار می گیرند. به کلامی دیگر، اگر تموّل و تمکّن با تزکیه و تهذیب همراه نباشد، می تواند زمینه ای برای تمرّد و طغیان شود. انسان متمکّن بیش از دیگران تکلیف دارد. آن کس که از نعمت های الهی نصیب بیشتری دارد، از قدرت بدنی، ظرفیت فکری و امکانات اقتصادی فوق العاده ای برخوردار است، بدون تردید می بایست احساس مسئولیت بیشتری کند و همواره با تهذیب نفس و صفای درون، در ایفای رسالت های فردی و اجتماعی توفیقات افزون تری کسب نماید. از این رو «حج» امری واجب بر انسان متمکن است تا مبادا این تمکّن و برخورداری، در زندگی اجتماعی برای آنان مایه ی تشخّص و تفاخر، خودنمایی و برتری طلبی، تمرّد و طغیان گری باشد. و «حج» برنامه ی جامعی است برای زدودن همه آفات شخصیتی و ایمن شدن در برابر محرک های شیطانی. اگر به دیده ی تامّل بر سیر مناسک و اعمال«حج» و احکام آن، از آغاز تا پایان بنگریم، به نیکی درمی یابیم که «حج» پالایش نفس از همه آسیب های روانی و کژروی های اجتماعی و پردازش و پدیدآوری شخصیتی است قابل اعتماد، مصون از هر فساد، متواضع و آرام، غالب و حاکم بر کشش های نفسانی و محرکهای اجتماعی، بی نیاز از آزمندی ها، فزون خواهی ها و به دور از نشانه های خودنمایی و برتری جویی و حاجی عبدی است صالح و آزاده، حلیم و امین در خانه و اجتماع.

حاجی، قبل از سفر، همه ی دیون شرعی و قانونی خود را باید بپردازد و تصویر روشنی از وضع مالی و تسویه حساب ها و تعهدات اخلاقی و اجتماعی خود ترسیم نماید و به خانواده و وصی خود ارائه کند؛ چرا که«حج» سفری نیست که بی توجه به وضعیت گذشته وحال و غافل از حلال ها و حرام ها، رضامندی ها و ونارضایتی های این وآن بتواند عبادتی مقبول باشد و «حاجی» صفتی نیست که به آسانی زینت بخش شخصیت هر مسافر سرزمین وحی گردد. «حاجی» شدن؛ یعنی متّصف شدن به همه فضیلت های اخلاقی و ارزش های انسانی و مصون بودن از همه رذیلت های اخلاقی و رها شدن از اسارت های نفسانی.

برای اتصّاف به وصف «حاجی» و دست یابی به چنین مقام والایی، باید زحمت ها کشید و رنج ها متحمل شد. از خود به درآمد و با خدا یکی شد. ناخالصی های وجود را در آتش عشق سوزاند و مصفّا شد. دل را از هر آنچه غیر حق است، خالی کرد و بذرهای محبت محبوب را در آن نشاند. جسم و جان را در دریای رحمت پروردگار، غسل داد و تطهیر کرد. لباسِ نشان را از جان به در آورد و با تن پوشی از «سفیدی» بی نشان شد. در برابر همه ی وسوسه ها و تمایلات درونی و کشش های نفسانی، عافیت جویی ها و راحت طلبی ها ایستادگی کرد و با ایمان استوار و توکل راسخ، نیتی خالص و انگیزه ای مقدس، لحظه ای از تلاش در عرصه های صدق و صفا و مروّت و ایثار غافل نماند.

اگر حقیقتاً به «حج» آمده ای و می خواهی به منزلت و مقام «حاجی» مفتخر شوی و نشان عزت ارزشی را درون سینه ات جای دهی، می باید تمرین و تجربه دیگری را آغاز کنی.

اساسی ترین آسیب های شخصیتی و مهم ترین آفات اخلاقی و زمینه های کژروی و انحرافات رفتاری انسان در همه ی زمانها و مکانها، ریشه در برخی ویژگیها و عقده های روانی و عدم مهار بعضی از تمایلات نفسانی دارد.

از همین روست که در طریق «حاجی شدن» و مصونیت یافتن از آسیب پذیری های روانی و اجتماعی، انسان باید آنگاه که لباس بی نشان احرام بر تن می کند و تیرگی ها را زدوده، با سپیدی همراه می شود، مقابله و مبارزه با آفت های شخصیت متعادل و متعالی را تمرین و تجربه کند، آنکه می خواهد «حاجی» شود، باید: از خودبینی و خود آرایی پرهیز کند، از راحت طلبی و عافیت جویی به دور باشد، از خودآزاری و دیگرآزاری اجتناب ورزد، از اندیشه ی تخریب و تهاجم و پرخاشگری آزاد باشد، از غلیان هوس ها و کشش های جنسی رها باشد، از تفاخر و برتری طلبی و خود بزرگ بینی مبّرا باشد، از زبان و رفتار و تظاهر و تزویر و تحقیر و توهین جدا باشد، چرا که غالب بودن این ویژگی ها در زندگی فردی و اجتماعی، اصلی ترین آفات رشد، و اساسی ترین آسیب های شخصیت انسان است. و حاجی کسی است که با تمرین وافی در وادی زدودن آفات رشد و استیلا بر کشش های نفسانی و محرک های اجتماعی و تجربه ی برادری و برابری، صفا و پاکی، مروت و ایثار، زندگی هدفمند و خدامحور، ستیز با شیاطین سرکش نفس و دشمن معنویت، انزجار و تبری جستن از مشرکان و ظالمان و طاغیان عصر، آماده ی  قربانی کردن عزیزترین هستی خویش می گردد.

«قربانی کردن» مرحله ای با شکوه از فرایند پرعظمت «حج» است.

انشانویسی حج- پریسا بابازاده از ناحیه 1 اردبیل

همه ساله صدها هزار نفر مسلمانان مشتاق، دعوت پروردگار خویش و ندای آسمانی حضرت ابراهیم را لبیک می گویند و به سوی پایگاه توحید می شتابند تا کعبه ی مقدس  را طواف کنند و خضوع و عشق خود را به پروردگار بزرگ اعلام نمایند و قدرت و وحدت جهان اسلام را به نمایش گذارند. مراسم حج، که همه ساله در ایام خاصی انجام می گیرد، عبادتی است عظیم که نمایشگر ایمان و قدرت و شکوه و یگانگی امت اسلام است. مسلمانان با زبان ها و لهجه های گوناگون، در رنگ و نژادهای مختلف به سوی کعبه این پایگاه توحید می شتابند تا اعمال و مناسک حج را به پیروی از حضرت ابراهیم انجام دهند. خدا را به بزرگی یاد کنند و شاهد منافع دین و دنیای خویش باشند. آنها پس از انجام این مراسم شکوهمند، با دلی سرشار از خلوص و ایمان و فکری پر بار به شهر و دیار خود بازمی گردند. حج این عبادت عظیم، در تمام ابعاد مخصوصاً از جهت اجتماعی و سیاسی بسیار مفید و کارساز است. در طول ایام حج مسلمانان می توانند با یکدیگر آشنا شوند، مشاوره و گفتگو کنند. برای تبادل اطلاعات و تجربیات گرد هم جمع شوند، منافع دین و دنیای خود را باز یابند و دوستان و دشمنان جامعه ی بزرگ اسلام را باز شناسند و با توجه به ضرورت شکست ناپذیری امت اسلام، که نمونه ای از آن در ایام حج مشهود است، بر دشمنان و بیگانگان و مزدوران آنان بتازند. و فریاد کشند و دست آنها را از سرزمین بزرگ اسلامی کوتاه کنند.

در اعمال حج، تحرک، وحدت و یگانگی دعا و توجه به خدا، یاد آخرت و قیامت فداکاری و گذشت، پاکی و آزادگی، خویشتن داری، دوری از کبر و خودپرستی،  خودبینی و... به هم آمیخته اند. در حقیقت حج آمیزه ای از مهمترین عبادات و اعمال اسلام است.

یک از مسائل مهم در مراسم حج، اعلام برائت از مشرکین است. امام خمینی(ره) خطاب به حجاج فرموده اند: «لازم است حجاج بیت الله الحرام در این مجمع عمومی و سیل خروشان انسانی، فریاد برائت از ظالمین و ستمکاران را هرچه رساتر بر آورند و دست برادری[یکدیگر] را هر چه بیشتر بفشارند».

پیامبر خدا حضرت محمد فرمودند: «هر که دوست دارند خیر دنیا و آخرت نصیبش شود، به حج برود».

کسی که اعمال حج را با آگاهی و توجه و نیت خالص انجام دهد با بینش وسیع تر، دلی پاک تر، روحی باصفاتر و فکری پویاتر، با ایمان و بر کت فراوان به سوی شهر و دیار خود باز می گردد، اما فرد مستطیعی که در انجام فریضه حج کوتاهی کند علاوه بر اینکه خود را از خیر و فیض این عبادت عظیم در دنیا محروم می سازد، در هنگام مردن نیز نامسلمان از دنیا می رود و در آخرت از نعمــت های بهشتــی محروم می شود و به غذابی دردناک گرفتار می آید.

حج دارای محتوای عظیم اجتماعی است و منافع فراوانی برای مردم در بر دارد: «لیشهدوا منافع لهم»(سوره حج 28) از جمله باعث می شود که مسلمانان ملل مختلف که همگی دارای هدف مشترکی می باشند از شرق و غرب جهان اسلامی در یکجا جمع شوند و یکدیگر را بهتر بشناسند و مشکلات خود را باهم در میان بگذارند و باهم تبادل رای و نظر کنند و پس از اتمام حج محصولات خود را به یکدیگر عرضه کنند و به تقویت صنایع و امور اقتصادی و بازرگانی خود بپردازند.

حج باشکوهترین عبادت دسته جمعی است که وحدت و همبستگی مسلمانان را تقویت نموده، عوامل نفاق و جدایی و موهومات طبقاتی را از بین می برد.

محتوای انسانی حج: خانه ی کعبه با اینکه گفته می شود خانه ی خداست ولی در حقیقت خانه ی مردم است، چنانچه قرآن می فرماید: نخستین خانه ای که برای مردم بنا نهاده شده خانه ی پر برکتی است که در مکه قرار دارد. در این خانه همه ی انسان ها از غنی و فقیر، سیاه و سفید، شهری و روستایی با هم برادر و برابرند، «سود العاکف فیه و الباد»، و از این رو همه هیات مادی و لباس ظاهری و سایر نشانه های تفاخر مادی و امتیازات طبقاتی را کنار می گذارند و دو قطعه پارچه سفید ساده پاک و ندوخته که نشانه لباس تقوی و پاکی و مساوات است می پوشند و همگی یکسان به سوی پروردگار یکتا گام بر می دارند، و تصمیم می گیرند  که برای همیشه خود را از تکبر و خود برتر بینی و توجه به امتیازات مادی، مجادله و مشاجره، دروغ و فحاشی، تفاخر و مباهات پاک نگاه دارند.

محتوای روحانی و معنوی حج: حج عبارت است از حرکت و هجرت از خانه ی خویش به خانه ی خدا برای لبیک گفتن به  دعوت حق و طواف به دور کعبه، همچون طواف پروانه به دور شمع و تسلیم خود و متعلقات خود به خدا همچون ابراهیم و هاجر که یگانه فرزند خود(اسماعیل) را در این صحرای بی آب و گیاه به خدا تسلیم کردند. و در مقابل مقام ابراهیم، جای پای این معلم بزرگ توحید، به نماز می ایستیم تا چون او خود را به خدا نزدیک سازیم و دوست و خلیل او گردیم. و به هنگام سعی در نقش هاجر، زنی که نمونه ی تحمل و بردباری و سعی و تلاش و کوشش بود، هفت بار میان دو کوه صفا و مروه به جستجو می پردازیم و سر انجام پس از توکل و تسلیم به خدا و سعی و کوشش مشتاقانه به آب زمزم می رسیم.

گرچه وصالش نه به کوشش دهند                آن قدر ای دل که توانــی بکوش

 البته ظاهر و ظروف دین گاهی ما را از محتوای آن باز می دارد و ما همواره نیاز به شناخت و معرفت داریم از این رو در روز عرفه(روز شناخت) از حج خانه ی خدا برای حج خانه ی خدا به صحرای عرفات رهسپار می شویم و از آن جا در نقش آدم، آدم رانده شده از بهشت و رها شده در بیابان عرفات با حالت توبه به سوی خدا بازگشت می کنیم و پس از تجهیز و رها شدن در بیابان در بیابان عرفات، به منا می رویم و شیاطین را با اتحاد و همدلی در زیر سنگ ریزه ها محو و نابود می سازیم و حجرالاسود را که نشانی از دست خدا است، لمس نموده با خدا تجدید عهد می کنیم که بعد از این مسلمان واقعی بوده نسبت به میثاق و دستورات الهی وفادار باشیم.

انشانویسی حج- مهدی طباطبایی از مشگین شهر

ربِّ اشرح لی صدری و یسِّرلی امری و احلل عقدةً من لسانی یفقهوا قولی

انشایم را با نام خدا که انسان را آفرید آنگاه پرهیزگاری و تقوایش را به او الهام کرد شروع می کنم. حج یکی ارکان دین و از ضروریات اسلام می باشد و بر هر فرد مکلفی که جامع شرایط آن باشد واجب است، و اگر آن را با اعتقاد به وجوب ترک کند مرتکب گناه کبیره شده است، و اگر اصل وجوب حج را انکار کند چنانچه به انکار رسالت برگشت کند کافر می شود.

شیخ کلینی قدس سرّه در روایت معتبری از حضرت صادق( ع ) نقل می کند: «کسی که بمیرد در حالی که حج اسلامی را انجام نداده به یهود یا نصرانیّت می میرد. مگر اینکه انجام ندادن به جهت نیاز شدیدی باشد که او را مستأصل کرده، یا بیماری و علتی که توانایی حج را از او گرفته یا ممانعت حکومت مانع انجام این فریضه الهی گردد».

با توجه به این همه اصراری که در زمینه ی حج برای مسلمانان شده، حتماً در انجام آن انسان باید عایت خاصی داشته باشد حج و تأثیر به سزایی در زندگی انسان دارد از همین رو برای انسان واجب شده است البته من چندی از این تأثیرات را در نوشته ام، آورده ام که امیدوارم مورد توجه قرار گیرد.

نوشته ام را با فرمایشی از امام خمینی(ره) شروع می کنم تا اهمیّـت حج را از دیدگاه ایشان، توصیف کنم که در وصفی زیبا بهره مندی از حج را همانند بهره مندی از قرآن دانسته اند و در این فرمایش از تأثیر حج در زندگی فردی و اجتماعی انسان سخن گفته و آن را وسیله ای برای صید گوهرهای حیات، رشد، حکمت و آزادی تلقی کرده اند، ایشان می فرمایند: «حج بسان قرآن است که همه از آن بهره مند مى شوند ولی اندیشمندان و غواصان و درد آشنایان امّت اسلامى اگر دل به دریاى معارف آن بزنند و از نزدیک شدن و فرو رفتن در احکام و سیاست هاى اجتماعى آن نترسند از صدف این دریا، گوهرهاى هدایت، رشد، حکمت و آزادگى را  بیشتر صید خواهند نمود و از زلال حکمت و معرفت آن سیراب خواهند گشت».

حج نمایشی پر شکوه، از عرصه ی نبردی سخت با نفس سرکش، و جلوه ی بی مانندی از عشق و ایثار و فداکاری، و آگاهی و مسئولیّت، و در نهایت اوج رهایی انسان موحد از همه چیز جز او، در گستره ی حیات فردی و اجتماعی است. پس حج تبلور تمام اعیاد و حقایق و ارزش های مکتب اسلام است. حال تصور کنید که این نمایش با آگاهی و بینش و شناخت دقیق مناسک و همراه با اخلاص و قصد قربت انجام پذیرد، آیا این نمایش سرنوشت افراد و جوامع اسلامی را دگرگون نمی سازد؟ آیا در چنین نمایشی نیست که فرد می تواند از گذشته ی پوچ و بی سرانجام خویش فردایی نو بسازد؟ آیا در چنین نمایشی نیست که فرد به مقام آزادی و رهایی از بند گناهان و ورود به وادی انسانیت و سعادت می رسد؟ آری این از تأثیرات حج در زندگی انسان است که خواه در زندگی فردی و خواه در زندگی اجتماعی فرد حاجی پس ار برگشتن از حج در خود این دگرگونی را حس می کند و خویشتن را در مقام والای سعادت می بیند.

پیامبر اکرم(ص) در این باره می فرمایند: «از نشانه های قبولی حج آن است که وقتی حاجی از مکه برگشت، از تمامی گناهانی که قبلاً انجام می داده اجتناب کند و دیگر گرد معصیت نگردد، پس اگر مرتکب گناه شود، حج او به خودش رد شده و مورد قبول درگاه الهی نمی باشد». همچنین حج موجب تهذیب و تزکیه ی نفس و خود سازی می شود. که فرد حاجی پس از برگشتن از حج تحولی عظیم در اعمال و کردار خود احساس می کند و از آن پس تا حد زیادی اخلاق خود را پاکیزه و طاهر می گرداند.

بار دیگر امام خمینی(ره) در فرمایشی دیگر حج را موجب نزدیکی به افق توحید و تنزیه و سرمایه ی حیات جاودانه دانسته اند و آن را برای انسان مهم تلقی کرده اند. حال اگر به حج از دیدگاه اجتماعى بنگریم و آن را یک کنگره ی بزرگ و یک اجتماع با شکوه براى رفع مشکلات و نابسامانی هاى جهان اسلام بدانیم که در آن سیاه و سفید، فقیر و غنى، مسئول و رعیت، شرقى و غربى، همه گرد هم مى آیند و اعلام حضور و وجود مى کنند، در می یابیم که حج مسلمانان را به تلاش بیشتری وادار می کند بدین گونه که وقتی مسلمانان در حج گرد هم می آیند با یکدیگر بیشتر آشنا می شوند و به مسائل و مشکلات زندگی یکدیگر بیشتر پی می برند و گام های بلندتری در زمینه ی اعتلاء و عظمت اسلام و مسلمین بر می دارند. همچنین در حج مسلمانان از همـه ی گروه ها و آییــن ها و فرهنگ ها گرد هم می آیند و همه با لباس یکسان که همان لباس سفید احرام است با هم و در کنار هم قرار می گیرند تا این را دریابند که در نظر باری تعالی هر کس با هر مقداری از سرمایه و پول و مقام و ثروتی که دارد با دیگران یکسان هست و در واقع این ثروت و پول نیست که انسان ها را از یکدیگر جدا می سازد و یکی را در مقام بالا و دیگری را در مقام پایین قرار می دهد، بلکه این میزان ایمان و تقواست که فضیلت و ارزش یک فرد را نزد خدا بالا و پایین می برد. پس فرد اگر این امر را متوجه شود دیگر ثروت را برای خود ارزش تلقی نمی کند بلکه ارزش های اخلاقی را دنبال می کند و به وسیله ی آنها برای خود شخصیت می طلبد. با توجه به آنچه تا به حال بیان شده است آثار حج را در زندگی معنوی انسان که چه فردی و چه اجتماعی باشد بررسی کردیم. حال ببینیم حج چه تأثیراتی در زندگی مادی انسان دارد:

حج موجب غنا و بی نیازی و توانگری هر فرد، و استقلال وی در امور شخصی و همچنین در زندگی اجتماعی می گردد، به گونه ای که پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «حَجّوا تَستَغنُوا» مراسم حج را به جا بیاورید تا استغنا و بی نیازی و توانگری برای شما فراهم شود. باید دانست که روایات بسیاری تأکید بر این مطلب دارند که حج موجب غنا و توانمندی و ترک حج باعث فقر و احتیاج می شود. و می توان گفت منظور در این روایات این است که غنای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی همه و همه در سایه ی حج است و  فقر فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نتیجه ی ترک حج است. چون که ارتباط و اتّحاد عمل دولت های مسلمان باهم و مشاوره و آگاهی از احوال و مشکلات یکدیگر به منظور تأمین احتیاجات و دفع نقشه های دشمنان اسلام و تشریک مساعی موجب تحقق غنا و استقلال و خودکفایی و بی نیازی و توانمندی می گردد.

همچنین حضرت رسول اکرم(ص) در غدیرخم هنگام بازگشت از حج فرمودند: ای مردم حج و عمره از شعائر الهی هستند. ای مردم به زیارت خانه ی خدا بروید. هیچ اهل بیتی به حج نمی رود مگر اینکه استغنا و توانگری به دست می آورد. هیچ اهل بیتی از حج رفتن تخلف نمی کند مگر اینکه دچار فقر و تنگدستی شود. و نیز حضرت صادق(ع) فرمودند: کسی که برای انجام مراسم حج به مکه رفته باشد هرگز دچار فقر نمی شود.

من در حد توان اشاره ای کوتاه به تأثیرات حج در زندگی فردی و اجتماعی انسان کردم. اما این را می دانم که دست و فکر ناتوانم توان این را ندارد که همه ی تأثیرات حج را در این متن کوتاه بگنجاند بلکه من فقط گوشه ای از تأثیرات آنرا در این نوشته آورده ام که امیدوارم مورد پسند واقع گردد.

انشانویسی حج- فاطمه مقرب از ارشق

بر هر انسانی لازم است که برای تولدی دوباره به زیارت ائمه رهسپار شود و با رفتن به زیارت ائمه گناهان، زشتی ها و معصیت های زندگی را از خود دور کند. انسان اگر به زیارت ائمه دعوت شد ابتدا باید هدفش را مشخص کند و هدفش جز نزدیک شدن به ائمه، خدا، پاکی، صداقت و زیبایی روح چیز دیگری نباشد و کورکورانه به زیارت ائمه مشرف نگردد.

کسانی که توانایی مالی و جانی دارند بر آنها واجب است که به زیارت ائمه بروند البته لازم به ذکر است که: گاهی موقعیتی به وجود می آید که انگار انسان همه ی ائمه را زیارت کرده است؛ یعنی گاهی کسانی در اطراف ما هستند که نیاز شدیدی به ما دارند، اگر کسی قصد رفتن به زیارت ائمه را کرده است در صورتی که مسلمانی نیاز شدیدی به وی دارد و از او طلب کمک می کند در این صورت باید به وی کمک کند.

حال اگر انسانی وضع مالی مناسبی داشت و درحالیکه از وضعیت همسایه ها و اطرافیان، و خانواده اش آگاهی دارد و مطمئن است که کسی به کمک او نیازی ندارد، می تواند ابتدا رفتار، اخلاق، قلب، جسم، ذهن، روح و وجدان خود را کم کم اصلاح کند وبه خدا و ائمه نزدیک تر شود و به آنها توسل کرده، هدف خود را از زیارت معین کرده، و آماده ی رفتن به زیارت شود. حال می خواهم در مورد مکه صحبت کنم. فضیلت زیارت حضرت محمد(ص)، فاطمه زهرا(س) و دیگر ائمه را خواهم گفت: مکه جایی است که قرآن در آنجا برحضرت محمد(ص) نازل گردید همچنین می دانیم که خانه ی کعبه به دست حضرت ابراهیم و پسرش اسماعیل بنا شده است و امام علی(ع ) نیز در آن مکان متولد شده اند و همه ی مسلمانان به سوی خانه ی کعبه نماز به پای می دارند و این نشانگر اتحاد و همبستگی مسلمانان است، و چه مکانی بهتر و پر فضیلت تر از این مکان؟

معمولاً مسلمانان در ماه ذیحجه به حج می روند. وقتی که انسان به مکه وارد می شود تمام ائمه را احساس می کند، خدا را، آزادی را، صداقت را، پاکی و زندگی زیبا را، از هر غصه و اندوهی دور می شود، به غصه های دنیا پشت می کند و آزاد و رها در آسمان مکه که بوی بهشت از هر سوی احساس می کند، پس چرا نرویم و آزادی را احساس نکنیم.

هنگام ورود به مکه لباس سفیدی که دوخته شده نباشد پوشیده و برای ورود به خانه ی کعبه باید از خدا و ائمه اجازه گرفته وبا شادی و روح خدایی پرواز کنان به سوی خانه ی خدا پرواز کرد.

هنگام زیارت خانه ی کعبه باید به دور آن چرخید و تمام گناهان را از جسم و روح دور کرد، و برای خود و دیگران طلب آمرزش و مغفرت نمود. در خانه ی کعبه مکان مخصوص وجود دارد که افراد می توانند به شیطان، همان دشمن انسان، سنگ پرتاب کنند و به عنوان قربانی گوسفند یا بزی را ذبح کرده و بین مردم تقسیم نمایند.

اگر روزی خداوند ان شاءالله زیارت حج را قسمت ما هم کرد باید بدانیم که خدا و ائمه ما را دوست دارند وخودشان ما را دعوت کرده اند و این سعادت بزرگی است که نصیب ما شده پس باید از این فرصت طلایی استفاده کرد، همانگونه که در ابتدا اشاره کردم باید برای رفتن آماده شویم یعنی هدف را مشخص کنیم. اگر قلب کسی را شکسته ایم یا کار ناپسند و ناشایست کرده ایم آن را با خوبی جبران  کنیم. قلب و جسم مان را پاک کرده و در حین سفرت قرآن یا زندگی نامه ی ائمه را مطالعه کنیم تا بیشتر از شخصیت والای آنان آگاه شویم و از زیارت خود بهره ی بیشتری برده و به سعادت برسیم.

هنگام وارد شدن به خانه ی کعبه باید آسمان، زمین، انسان، دنیا، و آخرت را جور دیگری دید حج در زندگی انسان تأثیر چشم گیری دارد به شرطی که بادیده ی دل به مکه وارد شویم. مکه باعث می شود که انسان از غلفت و جهل دور شود، خود را پیدا کند، چشم و دلش باز شود، حقایق را ببیند، آخرت را، خدا را، ارزش نفس کشیدن را بداند و به زندگی با تفکر و اندیشه نگاه کند. حج باعث می شود که انسان پاکی و صداقت جسم و روحش را چند برابـر کند. روح پاک و روشنی را که خداوند بعد از 40 روز در رحم مادر به او می دهد را دوباره به دست آورد. روح و جسمش سبک شوند و پرواز کنند به سوی خدا، حقیقت، حقیقتی که همه ی ما انسان ها آن را نادیده می گیریم و بادیده ی دل به آن نگاه نمی کنیم و وقتی به خود می آییم که گاهی دیر شده است؛ پس باید از این فرصت ها استفاده نمود و برای اینکه زیبایی های زندگی و قدرت خدا را احساس کرد باید به مکه رفت. باید به مکه رفت تا از کارها و رنج های دنیا دور بود و برای چند روز هم که شده خود را از غرق شدن در امور دنیوی نجات داد و آورد که زندگی این دنیا فنای است. مکه به ما ثابت می کند تا آگاه باشیم از آخرت، از گناهان، از مرگ، از سرانجام بدی ها و به ما فرصت می دهد تا بدی ها را با خوبی ها جبران کنیم.

انشانویسی حج- سمیرا نعمت زاده از پارس آباد

حرف دل: اکنون شنبه 27 آبان و ساعت 4 صبح است و من هنوز در حال تایپ انشایم هستم، دو روز پیش هنگامی که از سالن مدرسه عبور می‌کردم نوشته‌ای نگاه مرا به خود جلب کرد و من با خواندن آن تصمیم گرفتم انشایی در مورد اثرات حج بنویسم، با اینکه وقتم خیلی کم بود اما در مقابل عشق به حج و پروردگار متعال ذره‌ای بیش نبود، پس توانستم با کمی تلاش و کمک گرفتن از کسانی که به حج رفته بودند این انشاء را کامل کنم. هر کس عقیده‌ای نسبت به حج دارد و این انشاء از این حیث برای من ارزشمند است و به نظر شخصی من رفتن به حج معادل است با رسیدن به اوج عرفان که در این صورت تو می‌توانی بخشی از پرتو نور و رحمت الهی را ببینی و سرانجام به بهشت جاویدان الهی دست یابی. امیدوارم که این انشا مورد قبول خداوند و شما عزیزان قرار بگیرد. ملتمس دعا، سمیرا نعمت زاده.

حج امانتی است الهی و چهارمین رکن اسلام است، سه رکن پیش از آن عبارتند از: نماز، زکات، روزه. در اهمیت حج همین بس که در روایت آمده است:«اگر مسلمان مستطیع شود و به مکه نرود و بمیرد شایسته نام مسلمانی نیست و یهودی یا نصرانی از دنیا خواهد رفت».

قبل از هر سخنی بهتر است به شهر مکه برویم و با خانه ی کعبه آشنا شویم.

مکه: مکه ام‌القری و مرکز ظهور دین اسلام است و گذشته از شرافت و قدمتی که از آغاز خلقت و به خصوص از زمان حضرت ابراهیم داشته، نخستین آیه‌های قرآن کریم نیز در این شهر مقدس بر حضرت محمد(ص) فرود آمد و نیز آنجا زادگاه آن حضرت و علی(ع) و فاطمه ‌زهرا(س) است.

خانه ی کعبه: کعبه دارای ساختمانی چهار گوشه است. هر یک از چهار ضلع خانه یا چهار رکن آن به نامی موسوم است، رکن شمالی را عراقی، رکن غربی را شامی، رکن جنوبی را یمانی و رکن شرقی را اسود گویند.

همه ساله دهها هزار انسان عاشق از شهر و دیار خود به سوی این شهر حرکت می‌کنند. تا با انجام حج و عمره، یکی از شکوهمند‌ترین عبادات الهی را انجام دهند. زائران بیت‌الله نسبت به این سفر دید‌گاه های متفاوتی دارند و هر کدام به میزان آگاهی و شناخت خویش از آن بهره می‌گیرند. تعدادی از حاجیان در پایان سفر، قلب خود را از عشق و محبت خدا لبریز نموده، پیروزمندانه و با حجی مقبول به شهر و دیار خود باز می‌گردند و گروهی نیز همچون انسان فرو رفته در خوابی که خواب خوش می‌دیده و ناگهان از جای خود پریده و همه چیز را خاتمه یافته می‌بینند، پس از بازگشت از حج به یکباره از خواب غفلت بیدار شده و از اینکه فرصت های ارزشمندی را به آسانی از دست داده‌اند در حسرت و اندوه عمیقی فرو می‌روند، عمری در آرزوی زیارت خانه خدا و مرقد رسول اکرم و ائمه بقیع به سر برده و هر روز و شب از خدا می‌خواستند«اَللّهُمَ اَرزُقنی حَج بَیتِکَ الْحَرام فی عامی هذا و فی کُل عام... و زیارت قبر نَبیِکَ و زیارت قبور الائمه» و حال که دعای او به اجابت رسیده به جای بهره‌مندی از سفر الهی، چند روزی را در کوچه‌ و بازارهای مکه پرسه زده و بر سر سفره‌ای آماده نشسته و دیگران از او پذیرائی کرده اند و اینک با کوله‌باری سنگین به خانه و کاشانه‌اش بازگشته و مردم به استقبالش آمده‌اند، و خاطرات سفر را جویا می‌شوند و... و با توجه به آنچه بیان شد چه نیکوست که قبل از سفر از خواب جهل و غفلت بیدار شده و با معرفت به زیارت خانة‌ی خدا و پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) برویم، تا هنگام مراجعت علاوه بر دستیابی به دریای بیکران رحمت و مغفرت الهی، در روح و جانمان تحولی بزرگ رخ دهد و تمام وجودمان رنگ الهی به خود بگیرد و در نهایت شایسته‌ی پوشیدن جامه‌ی مقدس پرهیز‌گاری باشیم.

سیر و سیاحت با انگیزه‌ی صحیح و عقلایی در قرآن کریم مورد تأیید و تشویق قرار گرفته و از مؤمنان خواسته شده که با مسافرت نمودن به گوشه و کنار جهان در سرنوشت اقوام گذشته بیاندیشند و عبرت بگیرند.

امام صادق(ع) در این باب می‌فرمایند:«در حکمت آل داوود آمده است؛ انسان عاقل را سزد که جز با سه هدف به مسافرت نرود: توشه‌ای برای فردای قیامت بر گیرد، مخارج زندگی را تأمین و ترمیم نماید، از راه حلال لذت ببرد». و همچنین حضرت علی(ع) نیز در بخشی از سخنان خود می‌فرماید:«... و بر آن کس که برای انجام حج از خانه بیرون می‌رود و در بین راه مرگ گریبانش را می‌گیرد،... بهشت را ضمانت می‌کنم». حج سفری معنوی و الهی است؛ راهیان حرم کبریایی و دلدادگان خداوند پیش از چنین سفری باید برای راهیابی به حریم عشق خود را آماده نموده و رنگ خدایی به خود بگیرند و روزنه‌های گناه و نافرمانی را از جان و دل بزدایند تا زمینه را برای پذیرش خویش در پیش‌گاه حضرت حق فراهم کنند و گذشته‌ی آلوده و ظلمت بار خود را با آب توبه بشویند، زیرا بدونِ توبه نمی‌توانیم شکوفه‌های نهال عشق و معرفت الهی را در وجودمان بنگریم. پس هم اکنون بهتر است که به نطق‌های گران بهای ائمه‌ی اطهار توجه نماییم.

امام صادق(ع) فرمود: «هنگامی که قصد حج کردی با آب توبه ی خالص گناهانت را بشوی و لباس راستی و پاکی و خضوع و خشوع را بر تن کن». در قرآن نیز خطاب به مؤمنان آمده است: «ای گروه ایمان آورندگان به درگاه خدا توبه کنید، توبه‌ای از روی اخلاص که بازگشت به گناه در آن نباشد». توبه‌ی حقیقی مراحلی دارد؛ گناهکار ابتدا باید پشیمان شود، سپس گناه را ترک کند و بعد از آن تصمیم بگیرد خود را به معاصی نیالاید. و... . بنابراین از تمامی مطالب گفته شده در می‌یابیم برای آنکه بتوانیم اثرات معنوی و روحانی حج را در زندگی مشاهده کنیم باید آمادگی لازم را برای رفتن به حج داشته باشیم و در ایام حج نیز فرصت های طلائی را از دست ندهیم. در این صورت می توانیم پس از بازگشت در زندگی فردی به کمال عرفان دست یابیم و در زندگی اجتماعی از منزلتی وصف ‌ناپذیر برخوردار باشیم، به امید خدا.

انشانویسی حج- زهرا حلیم از پارس آباد

احساسات طرز فکر انسانی که به حج رفته با کسانی که نرفته اند فاصله ی زیادی دارد زیرا او از دیدگاهی دیگر به کعبه و خدایش می نگرد و آنهایی که نرفته اند از جهاتی دیگر. شاید گفته هایم مبهم باشند نمی دانم زیرا من خود نیز از کسانی هستم که کعبه را فقط در رسانه ها دیده ام، کاش فرجی باشد و ما نیز به درگاه خدای خویش نایل شویم.

کسی که چند ماهی است از سفر حج برگشته روزی که به یاد کعبه می افتد چشمانش را می بندد و خود را در راه می بیند انگار که دلش خالی است دلی که پر بوده است از همه کس و همه چیز و حالا خالی از آنها دریغ از ذره ای، او دیگر فهمیده که غرض اصلی از خلقت انسان شناخت خداوند و رسیدن به محبت و انس با اوست. او دیگر می تواند خود را از شهوات طبیعی دور کند و از لذت های دنیوی باز دارد. او دانسته و فهمیده که دل بستن به امور دنیوی دیگر چیزی نیست و باید در راه خدا بود، فقط برای او گام برداشت، او دانسته که حج این امور را به او القا کرده است. او در حج با پرتاب سنگ ریزه ها توانسته کمال بندگی را به صاحب و مولایش نشان بدهد.

بنده ایم و پیشه ی ما بندگی ست                  بندگان را با سبــب ها کار نیســت

به یاد می آورد کعبه و اطرافش را، جایی که درست منزل ابراهیم بوده و در همان جا نیز وحی نازل می شده است و ملائکه از ابتدا تا حال در آنجا در حال پرواز هستند. او در حین انجام مناسک حج حق اذیت هیچ حیوان و کندن درخت و گیاهی را نداشته و کاملاً این را می داند که از آن روز به بعد دست به انجام این کارها نمی زند. انسان های خوب و با ایمان را به یاد می آورد که با دیدن آنها پیامبر جلوی چشمانش نقش می بست. وقت حج به گناهانی که کرده بود می اندیشید و توبه می کرد احساس عجیبی به او دست داده بود احساس سبکی می کرد طوری تصور می کرد که انگار دیگر از این سفر بر نخواهد گشت او دیگر آماده ی آخرت بود با توشه ی اعمال خویش. اما لباس احرام لباسی که بیشتر از هر لباسی برایش با ارزش تر و با اهمیت تر بود، این لباس برای او یادآور زمانی است که او را به کفن خواهند پیچید و با آن جامه به حضور پروردگار خواهند برد. در ذهن خویش مجسم می کند ندای الهی را، به یاد نفخ صــور و بیرون آمدن مردم از قبور می افتد و احساس نزدیکی بیشتر به خدا می کند. او به خاطر می آورد که هنگام ذبح قربانی احساس می کرده بر شیطان و نفس اماره اش پیروز شده و حلقوم های هوا و هوس و طمع را قطع کرده و از عذاب الهی فارغ شده است. دست خود را بر موهای خویش می کشد موهایی که تازه رشد می کنند یاد موهایی که زده شدند می افتد موهایی که با تراشیدن آنها همه ی عیوب ظاهری و باطنی را از خود تراشید و با جسم و روحی پاک وارد کعبه شد وارد حرم خدا، خانه ی خدا، خدایی که او را فراخوانده بود و دوستش داشت.

او جلال و عظمت و قدرت خداوند را به یکباره جلوی دیدگانش می بیند. شکوهی که بی همتاست و محال ممکن است که مختص غیرخدایی باشد. عشق به خداوند و تنها معبود از او آدمی دیگر ساخته حالتی که هیچگاه در زندگیش این احساس را نداشته انگار در آسمان است در حال پرواز و صعود به بهترین حالات و درجات(در اوج بودن، باخدا بودن) در آن حال، او نظاره گر این عظمت بود، عظمتی که او را فرا می خواند تا فقط برای خدا باشد. و فقط برای او زینت کند به مردم فخر و خود نمایی نکند و مغرور نباشد.

 وقتی خود را در مقابل پروردگارش دید فهمید که چیزی نیست کسی با آن همه ابهت و بزرگی و دریغ از ذره ای غرور و کبر. یاد جمله ای از علی(ع) می افتد که:«انسان را با فخر و مباهات چه مناسب است که خلقتش از نطفه و پایان عمرش لاشه ی بدبویی است»

او هنگامی که چنگ در دامن خانه ی کعبه زد ناگهان نگاهش به حجرالاسود می افتد او آن را دست خدا می داند و احساس می کند که دست در دامن خدا آویخته و طلب مغفرت و امان می کند می فهمد که واقعاً گناهکار است و به جز عفو و کرم او راه به جایی ندارد پس دستانش را که گویا به درگاه خدا زنجیر شده بودند از دامن او جدا نکرد تا زمانی که احساس کرد بخشیده شده است.

او از سفرش یاد گرفته بود که همه ی کارهایش را به خدا واگذار کند و در همه ی امورات اش به او توکل کند و بر هر قضا و قدری که خدا برای او تعیین کند سر تسلیم فرود آورد و دیگر دنیا را به فال فراموشی بگیرد و با آن وداع کند و هیچگاه حقوق کسی را ضایع نکند به مجالسی که در آنها غفلت از خدا عیان است نرود. به دوستان و نزدیکان و جوانی و مال خویش اعتماد نکند زیرا این اعتماد آینده اش را از او می گیرد و آخرتش را تباه می سازد، یاد می گیرد با همه مهربان باشد، خشم خویش را فرو برد و هیچگاه عبادت خدا را به دست فراموشی نسپارد، زیرا این عبادت دیگر جزئی از وجود او شده ذره ای در درون او. او همان روز باطن و ظاهرش را صاف کرد او از آن روز به بعد باید همیشه در عهد و محبت خود ثابت قدم باشد تا روز قیامت. به این دانسته دست یافته که حق تعالی حج را واجب نکرده و آن را به خود نسبت نداده جز به خاطر اشاره کردن به مرگ و حشر و قیامت. او دانسته هایش را فقط مدیون حج است او با حج خدایی شدن را آموخته و بدان رسیده است.

به یاد آوردن کعبه، عرفات، حجرالاسود و درگاه خداوند برایش لذتی دیگر داده، لذتی که تمام زندگی اش را زیر و رو کرده است او دیگر منتظر واقعی آقا است. احساس با آقا بودن و در پشت او به مبارزه با منافقان پرداختن برایش دیگر دست یافتنی است چشمانش را باز می کند و خود را در اوج می بیند. حالا دیگر او از خوشحالــی در پوست خود نمی گنجد. شادیی که کمتر کسی به آن دست می یابد او واقعاً به آرامش درونی دست یافته است. امیدوارم من نیز به این شادی وآرامش برسم.

انشانویسی حج- حمید صلحی از معتمرین نیر

مناسک حج در همه ساله رویداد مقدسی است که همه ی جوامع اسلامی و حتی غیر اسلامی را می لرزاند و کیان طاغوت ها را تهدید می کند و اگر به شکل صحیح و آن طور که در نظر شارع مقدس اسلام بوده برگزار شود اساس حکومت های وابسته و غیر اسلامی را در هم کوبیده و بساط ظلم را لااقل در سرزمین های اسلامی بر می چیند. مناسک حج بانگ بیدار باش الهی برای امّت اسلامی است که در یک تجمع عظیم از مسلمانان کشورهای مختلف به دور از هر دسته بندی و تشکیلات پیش ساخته، به دور هم گرد می آیند و در حین انجام خالص ترین عبادات درباره ی سیاست، اقتصاد و فرهنگ اسلامی بحث و تبادل نظر می کنند تا در پرتو اتّحاد اسلامی، دست رد به سینه ی همه ی دشمنان قسم خورده ی مسلمانان و مستضعفان بزنند. این مناسک زنده و سازنده شامل اعمال ویژه ای است که توجه به روح آن از مهمترین رسالت حاجیان است تا در پرتو شناخت و عرفان مناسک حج به هدف از تشریع آن نائل گردند. اعمال و مناسک حج از قسمت ها و برنامه های مختلفی تشکیل شده است که همه ی آنها علاوه بر پیام خاصّ خود سازنده ی خلق و خویی مخصوص در جان آدمی است. حج در واقع با زبان سمبلیک، اتحّاد و عبادت و مبارزه با استعمار و شیطان را تدریس می کند، همانگونه که نقّاش با طرح های مختلف عقاید و افکار را نشان می دهد.

حج در گستره ی زمان و پهنه ی تاریخ: حج همان آهنگ زیارت کعبه و انجام مناسکی است که در طی قرون و اعصار به اشکال گوناگون ظهور کرده و کعبه اولیّن خانه ای است که به منظور عبادت توده ی مردم بنا نهاده شده و اولین مرکزی است که عبادت کنندگان را به سوی خود جذب و همگان را بر محور خود جلب نموده است. بر مبنای وحی الهی سابقه ی کعبه بیش از دیگر بناهای مذهبی جهان است و کعبه اولین خانه ای است که برای عبادت بندگان الهی بنا نهاده شده است و به منظور هدایت همگان تاسیس گردیده است، چه اینکه با برکت های فراوان و گوناگون همراه می باشد و هدایت او مخصوص به عصر خاصّ و ویژه، و نژاد معینی نمی باشد، بلکه برای همه ی جوامع بشری خواهد بود. از دیر باز تمام اقوام و ملل به زیارت آن معتقد بوده و به کعبه احترام می گذاشتند و به علل گو ناگونی تکریم آن را لازم می دانستند. خلاصه آنکه با استدلال بر تقدّم کعبه بر بیت المقدس و قدمت تاریخی و سابقه ی کهن آن به اعتراض پیروان برخی از ادیان آسمانی پاسخ رسائی داده شده است و شاید از همین بعد قدمت تاریخی کعبه است که آن را قرآن کریم«بیت عتیق» می داند(سوره ی حج 29).

حج در بین اقوام و ملل: قرآن کریم کعبه را که محور و آهنگ زیارت است اولین و با سابقه ترین خانه ی عبادت و پرستش می داند، آن را برای توده ی مردم و همه ی جهانیان محور بندگی می شناسد، لذا می فرماید: «اَوَّلَ بَیتِ وُضِعَ لِلنّاس» و نیز می فرماید: «هُدی لِلعالَمین»، یعنی اولین خانه که برای همه ی مردم وضع شده و هدایت جهانیان را تامین می نماید کعبه است و هیچ اختصاصی به گروه و نژاد خاصّی ندارد و مردم اقلیم معینی از افراد اقلیم دیگر اولی برآن نیستند و مرزهای جغرافیایی نیز در این امر همگانی نقش ندارد«جَعَلَ اللهُ الکَعبَه الحَرامَ قیاماُ لِلّناس»(سوره ی مائده 97). مهمترین عامل قیام همه ی مردم جهان خانه ای است که همگان به آن سمت نماز می گذارند و بر گرد آن طواف می کنند و در کنار آن به نیایش می پردازند و در حریم آن به تفکر در آیات الهی می نشینند و سرانجام به علم بی پایان خداوند پی می برند.

حج برای تمام طبقات و تمام مردم از چهار سوی جهان: زیارت کعبه و امتثال سایر دستورات الهی در فرهنگ وحی و زبان قرآن اختصاصی به مردم سرزمین معّین ندارد و افراد هیچ منطقه به انجام مناسک حج از افراد منطقه ی دیگر سزاوار تر نیستند و بعد منزل در این سفر روحانی همچون قرب منزل خواهند بود. خلاصه آنکه بررسی ابعاد گوناگون حج در نظام اسلام، جهانی بودن آن را به خوبی تبیین می کند و آهنگ به سوی کعبه را هجرت همگان به سوی خدا می شمارد واین هجرت را در پهنه ی عالم ضروری می داند، زیرا تمام ادیان الهی حج را به عنوان یک دستور رسمی اعلام کرده اند و شهرت حج آن چنان بوده که تاریخ و ارقام سال ها را با میزان حج تعیین می نمودند، لذا در ماجرای موسی و شعیب(ع) از مدت هشت سال به «ثمانی حجیج» تعبیر شده است.

اهمیّت کعبه از نظر بنیان گذاران آن: کعبه به دستور پروردگار و با دست توانای دو پیامبر عظیم الشان الهی، حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع) بنیان گذاری شده است. در بناء آن خلوص و صفای معماران ظهور خاصّ داشت و هندسه ی آن با قداست خلوص آمیخته بود، و جز برای رضای خدا ساخته نشد و پاداش این ساختن نیز جز رضای پروردگار نمی باشد. بنابراین هدف بنای کعبه و مقصود بنیان گذاران آن جز خداوند چیز دیگری نبود و چون نیت روح کار است و در این کار نیتی جز کار خدا نبود پس اهّمیت کعبه از این جهت نیز روشن می شود.

کعبه از گزند هر تعرضی مصون بود: چون تاسیس کنندگان کعبه، توّجه عبادت کنندگان الهی به سمت اوست و عبادت به عنوان یک اصل ضروری برای انسان مطرح است و این سنت دیر پای الهی قابل زوال نیست. همچنین حج به عنوان یکی از برترین چهره های عبادی بشر مطرح است و هر یک از نماز و حج به عنوان پایه ای از پایه های اصیل اسلام شناخته شده است بنابراین حفظ کعبه از گزند تهاجم و پاسداری از آن جز برنامه های حتمی خداوند خواهد بود، لذا اصحاب فیل را که قصد نابودی اصل کعبه را داشتند با اعجاز غیبی به هلاکت رساند و خواسته های خیالی سرسبز و خرّم آنها را به کاه نیم خورده مبّدل ساخت و نقشه ی ددمنشانه آنان را در ضلالت قرار داد.

مسئولیت حکومت اسلامی درباره ی حج: زیارت کعبه و انجام مناسک حج در ردیف مهمترین واجبات دینی است که اگر مسلمانی بدون عذر وظیفه ی حج را انجام ندهد در لحظه ی مرگ به او گفته می شود که از صف مسلمانان خارج بوده در صفوف دیگران قرار خواهد داشت، از وصیّت حضرت علی(ع) استفاده می شود که اگر زیارت خانه ی خدا ترک شود نزول عذاب الهی فوری است و بدون مهلت واقع خواهد شد. بنابراین حج جنبه ی عبادی- سیاسی اسلام است.

حج و طواف کعبه بهترین فرصت اعلام انزجار از ظلم و تبری از مشرکان: اگرچه هر عبادتی تبری از شرک و انزجار از طاغوت می باشد و حج و طواف نیز به منزله ی نماز یا به همراه آن نماز است«اَلطّوافُ بِالبَیتَ فَانَّ فیهِ الصِلاه» از همان اصل کلی یعنی تبری و طغیان و انزجار از شرک حکایت می کند. لیکن چون حج یک عبادت ویژه ای است که با سیاست آمیخته است و حضور طبقات گوناگون مردم جهان موقعیّت مناسبی است تا روح این عبادت همانند دیگر عبادت های الهی در آن انبوه چشمگیر به خوبی تجلّی کند و عصاره ی این پرستش خاصّ در آن صحنه ظهور تمام نماید.

دوره ی احرام و عمره آزموده ترین دوره های آزمایش و تربیت: حج و طواف کعبه مجموعه ی منظمی از یک سلسله عبادت های خاص می باشد که به تنهایی درخور توجّه شایان است. در حج و عمره نیز با احرام و لبیک گفتن بسیاری از امور که جنبه ی تعّبدی آنها قوی بوده و آزمون الهی در آن بسیار نیرومند است حرام شده و دوره ی احرام به صورت یک دوره ی تعّبد محض و امتحان صرف در آمده، آنگاه با انجام مناسک حج و فرا رسیدن مراسم تحلیل، عقد احرام گشوده می گردد و شخص محرم از آن ممنوعیّت ها بیرون می آید.

سخن آخر: خلاصه آنکه تمام اموری که موجب تیرگی روح و آلودگی جان می شود در حال احرام تحریم می گردد تا جان خالص و روح پاک، شایسته ی طواف کعبه که از هر آلودگی پاک و از هر آغشتگی منزه است، گردد. خانه ی خدا محور احدیت و مدار آزادی است و تا انسان آزاد نشود، صلاحّیت طواف کوی آزادی را ندارد. احرام و لبیک گفتن به معنی پاسخ دادن به ندای وحی و اجابت دعوت الهی است، لذا مُحرمان راستین حج و زائران حقیقی کعبه هنگام تلبیه گفتن آنچنان بیمناک می شدند که رنگ آنان  زرد شده و می گفتند می ترسیم به ما گفته شود:«لالبّیکَ و لاسَعدَیکَ» یعنی به درستی به ندای حق پاسخ ندادی.

بحمدالله امروز حج با رهبریت مراجع معظم شیعه، جایگاه اصیل خود را بازیافته، و امیدواریم که این مشعل همچنان پر نورتر و این پرچم پاینده تر در اهتزاز باشد تا صاحب اصلی بیت و حرم و فریادگر بزرگ تاریخ، حکومت جهان را به دست بگیرد.

الّلهم عجّل فَرَجَهُ و اجعَلنا مِن انصارهَ و اعوانِهِ

انشانویسی حج- بهاره احمدی از نیر

آغاز می کنم  به نام خداوند بی همتا، ستار العیوب و خطا بخش. خداوندی که زبان و قلم قاصر است از گفتن و نوشتن در وصف او. یاری می جویم از رسول حق و از فرزند گرامی اش حضرت صاحب الزمان(عج).

عبودیت و بندگی خدا یعنی پرستش او و تسلیم شدن در برابر او، امر اوست، یعنی ما کسی را معبود خود قرار می دهیم در این صورت ما عبد و بنده ی او خواهیم بود و باید با تمام وجود از دستوراتش پیروی کنیم و در برابر او سر تسلیم فرود آوریم چرا که خضوع و خشوع در برابر عظمت بیکران الهی از خصوصیات و ویژگیهای بنده ی خاص الهی است همچنان که خداوند کریم می فرماید: «هدف من از آفرینش انسان لغو و بیهوده نیست بلکه هدف من از آفرینش انسان پرستش و عبودیت است، هدف نهایی من کمال انسان است». ولی بنا به فرمایش پیامبر اکرم(ص): ما عَرفناکَ حقّ مَعرِفتکَ و ما عَبَدناکَ حقّ عبادَتِک، یعنی پروردگارا تو را آن چنانکه شایسته توست نشناختیم و تو را آنچنان که شایسته ی توست عبادت نکردیم.

آنکه تو را شناخت جان را چه کند            فرزند و عیال خویشتن را چه کند

با این مقدمه اندک آنچه می توان از مجموع آیات و روایات استنباط کرد این است که خداوند انسان را در انجام دادن امورات زندگی خویش بیشتر به جمع تاکید فرموده است چرا که انسان موجودی اجتماعی است و نیاز ها، خواسته ها و علایق جمعی و گروهی دارد. همه ی انسان ها در بر آوردن نیاز های خود مانند زنجیر به هم پیوسته می باشند.

از جمله اعمالی که خداوند فرموده تا مسلمانان به صورت متحد و یکپارچه آن را به جای آوردند یکی نماز جماعت و دیگری فریضه ی حج می باشد. همه ساله صدها هزار نفر مسلمان مشتاق به دعوت پروردگار خویش ندای حضرت ابراهیم(ع) را لبیک می گویند و فوج فوج به سوی پایگاهی که شیر مرد تاریخ، مرد عدالت، مرد انصاف، مرد شجاعت و ایثار، یعنی حضرت علی(ع)، در آن متولد شد به هم می پیوندند. این مردم مسلمان متحد یکپارچه و یکرنگ صدا می روند تا کعبه ی مقدس را طواف کنند چرا که خداوند در قرآن فرموده است طواف آن خانه بر کسانی که قدرت رفتن به آن را داشته باشند واجب است و هر کسی لازم است در عمر خود حداقل یک مرتبه عبادت حّج را انجام دهد و شکوه و قدرت اسلام را از نزدیک ببیند. معنای مستطیع آن است که یعنی فرد بتواند به سفر حج برود و مخارج سفر خود و هزینه های زندگی خانواده خود را بپردازد و پس از بازگشت نیز برای ادامه زندگی راه در آمدی داشته باشد. همچنان که رسول گرامی اسلام می فرماید: هر که دوست دارد خیر دنیا و آخرت نصیبش گردد به حج برود.

مسلمانان سراسر جهان همه ساله در ایام خاص به سوی کعبه(خانه ی دل ها) می شتابند تا تسلیم، خضوع و خشوع خود را به پروردگار بزرگ اعلام نمایند و قدرت و وحدت جهان اسلام را به نمایش بگذارند. مسلمانان جهان می روند تا در روز جمره به شیطان بیاندازند، اما آن شیطان، شیطان ظاهری نیست آن شیطان نفس انسان است که هر لحظه او را به سوی بدی فرا می خواند مگر اینکه خداوند بر او رحم نماید. آن سنگی که انداخته می شود سنگ معمولی نیست بلکه هر کدام از آن سنگ ها یک تیر است که بر قلب شیطان فرو می آید و شیطان بیشتر به عقب خواهد نشست چرا که شیطان همیشه گوش به زنگ است تا انسان ها را گمراه کند. با نگاهی عمیق به موضوع می توان دریافت که گاهی انسان هم شیطان می شود، آن هم شیطان بزرگ، شیطانی که هر روز در حال تفرقه افکنی بین امّت عظیم اسلامی است پس در این روز باید سنگ های بسیاری بر سر این شیطان ریخت. آری مسلمانان جهان باید در این روز دست برادری همدیگر را بفشارند و متحد و یکپارچه بر سر این شیطان بزرگ فریاد بکشند و از او  برائت  بکنند. آن شیطان همان ظالمان و ستمکاران و استعمارگران جهان هستند که در راس آن امریکای جنایتکار و فرزند نامشروعش یعنی اسرائیل غاصب می باشند. این دو شیطان همیشه و در همه حال در کمین مسلمانان جهان نشسته اند تا در بین آنها تفرقه افکنی کنند و منابع مادی و معنوی آنها را به یغما برند.

مسلمانان جهان همه ساله به زبان و لهجه های گوناگون در رنگ ها و نژادهای مختلف به سوی این مکان مقدس می شتابند تا از اجر اخروی و دنیوی آن بهره گیرند. آن مکان مکان معمولی نیست، مکانی است که خدای عزوجل آن محل را خانه ی خویش برگزیده است. پس باید آن خانه ی مقدس را طواف نمود و ندای لبیک اللهم لبیک را فریاد زد، باید حرف دل خود را به پروردگار خویش گفت، آن خدایی که زمین و آسمان را آفرید و همه چیز تحت تسلط و اراده ی اوست و او بر هر چیزی قادر و تواناست، اوست که مرده را از زنده و زنده را از مرده بیرون آورده و زمین را بعد از مردنش زنده می نماید، اوست که همه ی مسلمانان جهان را دعوت کرده تا در صورت استطاعت مالی به زیارت خانه خدا بروند و از نزدیک به بیت عتیق نگاه کنند تا گناهانشان چون برگ درختان فرو ریزد، مثل اینکه تازه از مادر متولد شده اند.

این مسلمانان می روند تا اعمال و مناسک حج را به پیروی از حضرت ابراهیم(ع) انجام دهند. خدا را به بزرگی یاد کنند و شاهد منافع دینی و دنیوی خویش باشند. این عبادت عظیم در تمام ابعاد وخصوصاً از جهات فردی، اجتماعی و سیاسی بسیار مفید و کارساز است. در طول این ایّام مسلمانان جهان می توانند با یک دیگر آشنا شده مشاوره و گفتگو کنند، برای تبادل اطلاعات و تجربیات گرد هم جمع شوند، منافع دین و دنیای خود را باز یابند، دوستان و دشمنان بزرگ جامعه ی اسلامی را باز شناسند و با توجه به قدرت شکست ناپذیر امّت اسلام بر دشمنان بتازند و بر سر آنها فریاد زنند و دست آنها را از سرزمین های بزرگ اسلامی کوتاه کنند. حج از بهترین عبادات و اعمال اسلام است که در آن تحّرک، وحدت، دعا و توجه به خدا، یاد آخرت و قیامت، فداکاری، خویشتن داری، دوری از کبر و خود پرستی، و ریا به هم آمیخته اند. برای انجام اعمال باید معرفت کسب کرد و آن را ذخیره ی آخرت نمود. آری کسی که اعمال حج را با آگاهی و توجه و با نیت خالص انجام دهد با بینشی وسیع، دلی پاک، روحی با صفا، فکری پویا، با ایمان، خیر و برکت فراوان به سوی شهر خود باز می گردد. امّا اگر در انجام فریضه ی حج کوتاهی کند علاوه بر اینکه خود را از خیر و فیض این عبادت عظیم در دنیا محروم می سازد در آخرت به عذابی دردناک گرفتار خواهد شد.

یکی دیگر از آثار حج جنبه ی اجتماعی آن است. تفاوت می کند که کسی به تنهایی برود مثلاً به عرفات برای دعا و یا با یک میلیون نفر همراه و همدل باشد. همان طوری که قبلاً عرض کردم، انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است و نیاز به همکاری و هماهنگی با جمع دارد، اسلام به این جنبه روانی او پاسخ داده و با طراحی اعمالی گروهی به محیط های مذهبی و معنوی که موجب برانگیخته شدن احساسات مکتوم است اهمیت می دهد، که حج نمونه ی بارز آن می باشد.

کسی که به قصد حج به خانه کعبه می آید مورد عنایت حق واقع نمی شود مگر آنکه در او سه خصلت وجود داشته باشد: اخلاق مناسب برای معاشرت با همسفران داشته باشد، حلیم و بردبار در برابر مشکلات باشد و بتواند جلو خشم خود را بگیرد، پارسایی داشته باشد.

در پایان از خداوند منان می خواهیم تا این سفر شریف را نصیب همه ی مسلمانان و در بین آنها قسمت من هم بکند.    انشاءالله