راهیــان معـرفــــــت

راهیــان معـرفــــــت

ستاد عمره‌ و عتبات دانش آموزی استان اردبیل
راهیــان معـرفــــــت

راهیــان معـرفــــــت

ستاد عمره‌ و عتبات دانش آموزی استان اردبیل

نام‏هاى ارکان کعبه

سید جواد مظلومى، مجله ی میقات حج شماره 50

خانه خدا، بنا به روایتى، به جهت چهارگوش بودنِ بنایش، به «کعبه» شهرت یافت(1) و هر یک از گوشه‏هاى آن «رکن» خوانده شد و از درون، زاویه‏هایش «کنج» نام گرفت.(2) گرچه ارکان، به ملاک‏هاى گوناگون، نام‏هاى مختلفى دارند، ولى گاه در نوشته‏هاى متفاوت و یا حتى در ضمن یک متن، عنوان واحدى به بیش از یک رکن اسناد داده شده است.

در این نوشته، پس از تبیین عناوین مورد اتفاق، به مهمترین و شایعترین اختلاف موجود نیز مى‏پردازیم و در نقل اقوال گوناگون، اشاره‏اى به برخى خطاهاى نادر هم خواهیم داشت.

رکن اسود؛ از آن روى که حجرالأسود در آن است، به این اسم خوانده شد و چون آغاز و انجام هر طوافى باید از امتداد حَجَر باشد و استلام حجرالأسود از آداب مشترک طواف در میان همه مذاهب اسلامى است؛ نام «رکن اسود» به صورت مکرّر در متون به کار رفته و همه بر مصداقى واحد دلالت دارند. حتى این کثرت استعمال به‏گونه‏اى است که هرگاه عنوان رکن به صورت مطلق و بدون انضمام قرینه‏اى به کار رود و منظور رکن خاطى باشد، به رکن اسود انصراف خواهد داشت(3) و حتى گاه خود حجرالأسود رکن خوانده شده است.(4)

نام‏هاى ارکان، به اعتبار جهات چهارگانه:

از آنجاکه رکن‏هاى چهارگانه کعبه، با اختلاف ناچیزى، در سمت جهات چهارگانه اصلى قرار دارد، هر رکن به اعتبار جهت جغرافیایى، نامى خاص گرفته است؛ یعنى رکن اسود که در سمت شرق واقع است، «رکن شرقى» نامیده شده و رکن‏هاى بعدى، به ترتیبى که در طواف پیموده مى‏شوند، رکن‏هاى شمالى، غربى و جنوبى نام گرفته‏اند.

ادامه مطلب ...

حَجَرالاسود و تاریخچه آن

حجرالاسود به سنگی سیاه گویند که در رکن «اسود» یا «شرقی» نصب شده است. این سنگ، تاریخی پرفراز و نشیب دارد. روایاتی که ابن عباس و دیگران از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل کرده اند دالّ بر این است که حجرالاسود و مقام ابراهیم(علیه السلام) هر دو از بهشت و از گوهرهای آن هستند و در زمین غیر از آن دو چیزی از بهشت نیست؛ اگر مشرکان، به آن دو دست نکشیده و آن را آلوده نساخته بودند هیچ دردمندی آن را مسح نمی کرد جز این که خداوند او را شفا می بخشید. همچنین از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل شده است که حجرالاسود یاقوتی سفید از یاقوت های بهشت بوده و خداوند آن را به سبب گناه گناهکاران دگرگون ]سیاه [فرموده است. «ابوالولید ازرقی» از پدر بزرگش... از ابن عباس نقل می کند که رسولخدا(صلی الله علیه وآله) فرموده اند: خداوند روز قیامت حجرالاســــود را با دو چشم که به وسیله آن می بیند و زبانی که با آن سخن می گوید مبعوث می فرماید و او به سود کسانی که با حق و راستی، آن را مسح کرده اند گواهی می دهد.

در روایات آمده است: این سنگ همانند دست راست خداوند در زمین است که با بندگان خود به وسیله آن مصافحه می فرماید همان طور که شما با برادران خود دست می دهید و هر کس که محضر پیامبر(صلی الله علیه وآله) را درک نکرده باشد و به این سنگ دست بکشد، مثل آن است که با خدا و پیامبرش بیعت کرده است.

ابوالولید از محمد بن ابی عمر... از ابی سعید خدری، از امام علی(علیه السلام) نقل می کند: چون خدای عزّوجلّ آدم(علیه السلام) را بیافرید دست بر پشت او کشید و نسل او را بیرون آورد و برای ایشان مقدر فرمود که او پروردگار است و آنان بندگان، و سپس آن پیمان را در صفحه ای نوشت و این حجرالاسود دارای دو چشم و یک زبان بود، خداوند آن عهد را داخل حَجَر قرار داد و آن را در این موضع نصب کرد و فرمود روز قیامت نسبت به کسانی که با تو، به عهد خود وفا می کنند گواهی بده.

از صحابه روایت شده است که جبرئیل(علیه السلام) حجرالاسود را از بهشت فرود آورد و همین جا نصب کرد؛ مادامی که میان شما باشد خیر و نیکی همواره با شماست تا آن جا که می توانید به آن تمسّک جویید، ممکن است جبرئیل(علیه السلام) آن را همان جا برد، که آورده است. همچنین از ابن عباس نقل شده است که حجرالاسود و مقام ابراهیم(علیه السلام) همراه حضرت آدم(علیه السلام) فرود آمده اند؛ شبی که آدم(علیه السلام) هُبوط کرد، هنگام صبح آن دو را شناخت و با آنها انس گرفت. گویند ابراهیم(علیه السلام) هنگام ساختن کعبه، از کوه ابوقبیس ندایی شنید که ای ابراهیم برای تو امانتی نزد من است، ابراهیم رفت و حجرالاسود را گرفته و در رکن کعبه نصب کرد. این سنگ تاکنون چند بار از جای خود برداشته شده است. قبل از اسلام در دروان«جرهمیان، ایاد، عمالقه و خُزاعه» چندین بار برداشته و دوباره نصب گردیده است. هنگام تجدید بنای کعبه از سوی قریش-در دوران جوانی رسول خدا(صلی الله علیه وآله)- بر سر نصب آن مشاجره جدّی میان قبایل قریش پدید آمد؛ آن حضرت با یک تدبیر حساب شده حجرالاسود را نصب فرمودند؛ به این شکل از یک سو همه قبایل را در این افتخار شریک ساخته و از سوی دیگر مانع یک خونریزی حتمی شدند. پس از اسلام در بازسازی عبدالله بن زبیر و حجاج نیز این سنگ از جای برداشته شد ولی دوباره نصب گردید. در قرن سوم هجری، قرامطه نیز آن را ربوده و به شام بردند ولی یکسال طول نکشید که آن را بازگردانیده و در جای خود نصب کردند. در سال 317 ق باز قرامطه این سنگ را ربوده و در سال 339 ق آن را دوباره بازگردانیدند.

این سنگ که قریب پنجاه تکه است با بستهای فلزی و نقره ای به یکدیگر متصل و در یک قاب نقره ای قرار داده شده است. برای بوسیدن و استلام حجرالاسود روایات بی شماری نقل شده است بویژه این که پیامبر(صلی الله علیه وآله) اغلب آن را بوسیده و یا استلام می کردند. از ایشان نقل شده است دست کشیدن به آن گناهان را می ریزد؛ لذا بسیاری از صحابه برای بوسیدن و استلام آن خود را به زحمت فراوان می انداختند. روایاتی نیز از ابن عباس نقل شده است، از جمله این که: برای استلام حجر مسلمانی را آزار مده و مورد آزار هم قرار مگیر، اگر خلوت بود آن را ببوس یا بر آن دست بکش و گرنه برو.

پیامبر(صلی الله علیه وآله) در فتح مکّه و نیز حَجّةُ الوداع با چوب دستی خود، آن را از دور استلام فرمودند و دوست نداشتند مردم را از آن کنار بزنند. بسیاری از صحابه نیز پس از استلام حجر دست های خود را می بوسیدند.

منبع: آثار اسلامی مکه و مدینه، تالیف: قائدان

نخستین خانه بر روی زمین

إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدی لِلْعالَمِینَ (آل عمران/ 96)

به درستی نخستین خانه ای که برای مردم قرار داده شده، خانه ای در بکّه است که مبارک گردانیده شده و هدایتی برای جهانیان است.

روایات مذکور در کهن ترین منبع تاریخی یعنی اخبار مکّه حاکی از آن است که کعبه قبل از آفرینش آسمان ها و زمین، چون حُبابی روی آب بود و اندک اندک قسمت های دیگر زمین از زیر آن گسترده و پهن شد. بر اساس برخی از روایات، کعبه را حضرت آدم(علیه السلام) بنا کرده است. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: مکان کعبه سکویی مرتفع از زمین و سفید بود و از آن نوری چون نور خورشید و ماه می درخشید تا این که فرزند آدم، برادرش را کشت و آن زمین سیاه شد، پس وقتی خداوند آدم(علیه السلام) را به زمین هبوط داد آن را بلند کرده و به نظر او رسانید. وی از خداوند پرسید آن قطعه سفید درخشان چیست؟

خداوند فرمود: آن زمین من است و آن را برای تو قرار داده ام تا هر روز هفتصد بار بر آن بگردی.

هنگام طوفان نوح(علیه السلام) کعبه از نظرها پنهان شد و از آن دوران تا زمان حضرت ابراهیم(علیه السلام) پنهان بود و تنها عده ای محل آن را می دانستند تا آن که خداوند مکان آن را به ابراهیم(علیه السلام)نشان داد. وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِیمِ مَکانَ الْبَیْتِ. ایشان از شام به مکّه حرکت کرد و پسرش، اسماعیل(علیه السلام) و همسرش، هاجر(علیها السلام) را نیز همراه خود برد. اسماعیل(علیه السلام) در آن زمان، کودکی شیرخواره بود. ابراهیم(علیه السلام) با راهنمایی جبرئیل(علیه السلام) آن دو را کنار مکان کنونی حجر اسماعیل(علیه السلام) مسکن داد و سایبانی برای آنان فراهم کرد و گفت: رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِواد غَیْرِ ذِی زَرْع عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ؛ خدایا من ذُرّیّه خود را در این سرزمین بدون کشت و زرع در کنار خانه ات مسکن دادم؛ آنگاه خود به سوی شام برگشت. چون آب زمزم فوران کرد، قبایلی از جُرهمیان با دیدن پرندگان به آن سو شتافتند. آنان کنار هاجر و اسماعیل(علیهما السلام) ساکن شدند و این نقطه بی آب و سوزان، آبادانی یافت. پس از چندی ابراهیم(علیه السلام) نزد فرزند خود بازگشت و به اتفاق او پایه های کعبه را در همان محل اصلی آن برافراشتند.

حجرالاسود از کوه «ابوقُبیس» و از بهشت فرود آمد. ابراهیم(علیه السلام) در کنار کعبه برای اسماعیل(علیه السلام) سایبانی از چوب های درخت فراهم کرد که خوابگاه گوسفندان او گردید و نیز کنار کعبه که به صورت مکعّب ساخته شده بود گودالی حفر کرد و آن را خزانه و محل نگهداری هدایای کعبه قرار داد. چون دیوارها بلند شد، اسماعیل از کوه ابوقبیس سنگی را که هم اکنون به مقام ابراهیم(علیه السلام) معروف است برای پدر آورد و ابراهیم(علیه السلام) روی آن ایستاد و کعبه را ساخت.

از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: خداوند عزّوجل زمین را از زیر کعبه گسترش داد تا مِنی، سپس آن را از مِنی به سوی عرفات گسترانید، پس زمین از عرفات است و عرفات از مِنی است و مِنی از کعبه است. نام دیگر کعبه، بیت الله و عتیق است. از امام باقر(علیه السلام) سؤال شد چرا کعبه را عتیق نامیدند؟ فرمود: برای این که خانه ای آزاد و رها شده از مالکیّت مردم است که هیچ کس مالک آن نیست. شایان یادآوری است از نام های کعبه بیت الحرام، بیت و عتیق در قرآن کریم آمده است.

منبع: آثار اسلامی مکه و مدینه، تالیف: قائدان