راهیــان معـرفــــــت

راهیــان معـرفــــــت

ستاد عمره‌ و عتبات دانش آموزی استان اردبیل
راهیــان معـرفــــــت

راهیــان معـرفــــــت

ستاد عمره‌ و عتبات دانش آموزی استان اردبیل

انشانویسی حج- بهار امیری از معتمرین دانش آموزی ناحیه 2 اردبیل

سخن به نام خـــدا باید ابتـدا کـردن           پس از ستایش حق نام خود ادا کردن

خدا یکی ست  لا شریک له  بی شک           سـزا بود همه را سجده ی خدا کردن

باغبان باغ عشق گل های سفید رنگ زیبایی را پرورانده که همچون کبوتران  سپید بال عاشق، لحظه های پرواز را در کنار خدا تجربه کرده و به چشم خود دیده اند زمانی را که جانشان در آسمان هفتم پر و بال گشوده، رهسپار خانه عشق شده، خورشید را لمس کرده و با فرشتگان دمساز شده است، آنان بوی زیبای عشق را حس کرده اند، بوی آشنای حج، و بوی زیبای طواف را و چه زیباست بوی عشق، عشقی که هستی را برای انسان و انسان را برای خدا معنی می کند.

آری حاجیان، دست پرورده ی خدایند و خدا شبنم جانش را در وجود آنها چکانده تا عاشقان را سوار بر مرکب عشق به اوج برند و حلقه های دل ایشان را به هم پیوند زنند.

پل زدن میان تن و جان، انسان و جهان، میان خالق و مخلوق میسر نمی شود مگر زیر سایه ی عارفان، سالکان و حاجیان، حاجی بیت الله زندگی می کند اما، دلبسته ی مادیات نمی شود عشق می ورزد اما، خدا را برترین معشوق می داند کاری نمی کند که خدا آن را تایید نکند وارد جمعی نمی شود که عرف آن را نپذیرد، سخنی نمی گوید که حق ناحق شود و شهادتی نمی دهد که خللی وارد عدل شود و این است حقیقت روح حاجی.

چنین جامعه ای با طرح شعار های معقولانه و در پیش گرفتن حقیقت این شعارها، حمایت عمومی را جلب کرده و رضایت خدایی را محور و اصل قرار می دهــد، پیش می رود، اما از پسرفت بی هراس است. امر می کند؛ اما نیّتش ریاست نیست چرا که قدرت خود را پرتوی از قوای الهی می بیند. می خروشد؛ اما اراده ای ندارد. می فهمد که او یک وسیله است و دنیا یک آزمایشگاه، آزمایشگاهی که هدف از ورود به آن بیش از امتحان نیست و نهایت آن تایید و رد موجودات تا وارد جهانی بس با شکوه تر از این جهان شوند و ببینند چیزهایی را که در محدوده ی زمان ندیده اند، چنین افرادی دلبستگی به این سراب ندارند و خود را آماده رفتن می کنند. راهی وادی عشق می شوند در حالی که لباس عشق بر تن دارند؛ لباس نوزادی، لباس حج و اینک... از دنیا چیزی جز همین لباس را نمی طلبند، کوخ و کاخ  طاغوتی را برای فرعون و امثالش می گذارند و سوار بر کشتی نوح، عصای موسی، دستان شفا بخش عیسی، پیروز و منصور به انتصار خود می بالند و جهان فانی را در مقابل جهان باقی به زانو در می آورند و سیراب از دریای زهد و تقوی جهانی را پایه ریزی می کنند، جهانی در لباس ایمان، در قالب مهر و محتوای علم و اخلاق، عصاره اش دانش و ثمره ی آن زیبایی مطلق الهی.

حاجی فردیت خود را از امیال و خواسته هایش جدا کرده و خود را در میان عشق الهی می یابد و آن قدر در این دریای مواج غرق می شود تا پاسخی به ندای درونی اش داده شود، اینجاست که گرفتن دست فقیر، بلند کردن علیل از زمین، بر زبان آوردن سخن حق، دفاع از حق مظلوم، ادای حق محروم و هزاران هزار کار دیگر را برای رسیــدن به خدا می کند، خود را در حضور خدا می بیند و هر لحظه و هر جا صدای خدا در گوشش طنین انداز می شود، آنگاه که در اجتماع حضور می یابد دســت بینوایان را در دستانش می فشرد و گرمای وجودش را در سرمای سوزناک جامعه رها می کند تا کسی سرما نخورد و به درد بی درمانی دچار نشود، تخم های مهربانی را در بوستان عشق و معرفت می کارد تا دیگران از آن لذت برند و با بوئیدن آن عشق را حس کنند و چقدر معطر است، عطر عشق.

پرستوهای راه عشق این چنین اند که عبادت را نه برای بهشت بلکه برای سپاس از خدا، شهادت را نه برای آوازه بلکه برای رسیدن به رضا و عطوفـت را رایحه ای شامه نواز، نغمه ای روح افزا از دریای پرتلاطم عشق می یابند، رهپویان راه دل می دانند که همه چیز از خداست و به سوی او و خدا به آنها نزدیک و مهربان است، ندای آنها را می شنود و خواسته هایشان را اجابت می کند، پس تلاش آنها در جهان تلاشی ست در جهت طی کردن پلکان عرفان، که هر پله اش عارفان را به سوی خود می کشد و آنها را تشنه تر از پیش در پیشبرد راه حق جدی تر می کند، جامعه را پر از گل های یاس بهاری می کند، دلهای بهاری را با آغاز بهار به یاد خزان بی برگ و بار می اندازد و عاشقان راستین را در تنگنای راه زندگی به سوی گذرگاه رسیدن به مأمن ابدی رهنمون می شود.

باشد که ما نیز از رهروان راه عشق باشیم، بوی عشق را بچشیم و سرود(لبیک اللهم لبیک) را در جوار دوستانمان سر دهیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد