راهیــان معـرفــــــت

راهیــان معـرفــــــت

ستاد عمره‌ و عتبات دانش آموزی استان اردبیل
راهیــان معـرفــــــت

راهیــان معـرفــــــت

ستاد عمره‌ و عتبات دانش آموزی استان اردبیل

انشانویسی حج- مریم امانی از ناحیه 2 اردبیل

من دانش آموزی سیزده ساله ام و حج را درک نکرده ام. مکه و مدینه را ندیده و فقط مراسم حج را از پشت شیشه ی تلویزیون مشاهده کرده ام و اینک می خواهم در مورد فریضه ی حج انشایی بنویسم.

از همان وقتی که زبان گشودم از مادرم در مورد خدا سوال می کردم مادرم می گفت: خدا شبیه هیچ کسی نیست خدا بی مثل و مانند است و خدا خیلی بزرگ است. این اوصاف هر چند در خیال کودکانه ام نمی گنجید ولی در ذهن خود تصاویری از خدا ساخته بودم که بعدها با بزرگتر شدنم، وقتی شنیدم کعبه خانه ی خداست بزرگی خدا را تا حد ارتفاع کعبه تصور کردم.

رفته رفته فهمیدم که بزرگی خدا با مقیاس های مادی قابل مقایسه نیست. و خدا جا و مکان مشخصی ندارد و به خاطر مقدس بودن به کعبه(خانه ی خدا) می گویند.

وقتی سوم ابتدایی بودم در درس دینی حج را به عنوان فروع دین آموختم و فهمیدم که حج به عنوان یک عبادت بر هر فرد مسلمان واجد شرایط واجب است. من تا به حال سیزده بار ماه ذیحجه را تجربه کرده ام و سیزده بار روز قربان شاهد سر بریدن گوسفند در خانه ی پدر بزرگم بوده ام. بارها از مادرم علت قربانی کردن را پرسیده ام و هر بار مادرم ماجرای قربانی کردن اسماعیل به دست پدرش ابراهیم(ع) را برای من بیان کرده است.

چند روز است که موضوع حج ذهنـم را مشغول کرده است. این بار هم به سراغ مادرم می روم و از او در مورد فریضه ی حج سوال می کنم. مادرم کتاب حج دکتر علی شریعتی را به من معرفی می کند تا در مورد حج آگاهی کسب کنم چند صفحه اش را می خوانم: «حج یعنی آهنگ، قصد، حرکت، و جهت حرکت نیز هم، همه چیز با کندن تو از خودت، از زندگی ات و از همه ی علاقه هایت آغاز می شود...» جملات زیبایی است اما گویی فراتر از قدرت درک من است بار دیگر سراغ مادرم می روم.

انگار انشای من بهانه ای است تا مادرم یک بار دیگر کتاب حج دکتر شریعتی را مرور کند. ساعت ها غرق در مطالعه ی کتاب است اما گویی او هم احساس می کند که مفاهیم این کتاب خیلی عمیق تر از سطح دوره ی راهنمایی است. مادرم می خواهد به زبان ساده برایم از حج بگوید. نمی داند از کجا آغاز کند انگار ترجیح می دهد از قدیم ها بگوید کلامش شیرین و ساده است. او می گوید: «در زمان های خیلی قدیم وقتی کسی قادر بود مخارج زندگی اش را تأمین کند و همچنین همه ی خانواده اش را سر و سامان بدهد، زیارت خانه ی خدا بر او واجب می شد. چنین فردی به خاطر انجام دستور خداوند زندگی و خانواده اش را رها می کرد، با آشنایان و خویشاوندان خداحافظی می کرد و با بدرقه ی آنها شهر و دیار خود را برای انجام سفری دراز و پر زحمت ترک می کرد. در آن زمان سفر حج مثل حالا آسان نبود حاجیان با شتر به مکه می رفتند حدود یک سال از خانواده ی خود دور بودند و چه بسا گاهی افرادی از سفر حج سالم بر نمی گشتند. هدف واقعی حج دل بریدن از همه ی خوشی هایی است که انسان به آن عادت کرده. حج تحمل سختی و زحمت برای آماده شدن جهت عزیمت به جهان آخرت است. اما امروز با گسترش امکانات، حج چندان همراه با سختی و تحمل مشکلات نیست ولی در هر حال باید هدف فرد از رفتن به حج این باشد که غرور خود را ترک کند، مال و ثروتش را حلال نماید و برای رضایت خدا عازم سفری پرمعنا شود».

مادرم می گوید: «حج یک عبادت چند بعدی است. مراسم حج ابعاد فردی، اجتماعی، مذهبی، و سیاسی دارد. حج نمایش عظیمی است که کارگردان آن خداست و بازیگر آن فرد حج گزار است. اولین صحنه ی نمایش، احرام است یعنی فرد حاجی در مکانی معین برای انجام مراسمِ حج نیت می کند و ازهمان زمان تا پایان مراسم کارهایی را که نشانه ی دنیایی و نفسانی با خود دارد ترک می گوید و لباس احرام به تن می کند. لباس احرام لباسی مخصوص است متفاوت با لباس های دنیوی. لباس احرام، لباسی سفید است همانند کفن و مثل فنداق. لباس یک رنگی، لباس تولد و لباس مرگ. همه ی حاجیان یک رنگ و یک شکل لباس سفید احرام می پوشند. تفاوت های قومی، نژادی، ملی و زبانی در قالب لباس احرام از بین می رود».

دومین صحنه ی نمایش عظیم حج، طواف است. همه حول یک محور می چرخند از چپ به راست، حول محور توحید یعنی که خدا محور است و همه به دور او می چرخند. با هفت بار چرخیدن طواف به پایان می رسد.

سومین صحنه، صحنه ی زیبای دو رکعت نماز طوافی است که نشان عبودیت مخلوق در برابر خالق است.

صحنه ی چهارم سعی و تلاش حاجیان است برای پیمودن فاصله ی بین صفا و مروه همان مسیری که هاجر به خاطر پیدا کردن آب برای فرزند تشنه اش هفت بار آن را پیمود و خدا به خاطر سعی و تلاشش چشمة زمزم را از زیر پای فرزندش اسماعیل جاری ساخت و حاجیان مانند هاجر هفت بار این مسیر را می پیمایند و چه زیباست صحنه ای که خدا به خاطر مقدس بودن تلاش یک زن نام او را جاودانه می سازد.

صحنه ی پنجم تقصیر است که حاجیان مو یا ناخن خویش را کوتاه می کنند تا به خود بگویند که بعد از سعی صفا و مروه نشانه های وابستگی دنیا را از خویش جدا می کنم.

ششمین صحنه بازگشت حاجیان به اطراف کعبه و شروع طواف نساء به احترام حضرت هاجر است. دوباره هفت بار چرخیدن حول محور توحید و در صحنه ی  بعدی خواندن دو رکعت نماز طواف نساء. این هفت مرحله مراسمی است که بین حج عمره و حج تمتع مشترک است و سه صحنه دیگر تنها در حج تمتع مشاهده می شود.

صحنه ی هشتم سنگ انداختن به شیطان است. حاجیان به ظاهر به سوی جایگاهی که مکان شیطان است سنگ پرتاب می کنند. و در واقع می خواهند همه ی شیاطین درونی و بیرونی را در وجود خویش سرکوب نمایند.

صحنه ی نهم مراسم برائت از مشرکین است که به صورت تظاهرات دسته جمعی بر علیه آمریکا و اسرائیل صورت می گیرد.

و آخرین صحنه، صحنه ی پرشکوه قربانی کردن است همان کاری که ابراهیم به دستور خداوند می خواست با محبوب ترین فرزند خویش بنماید ولی خداوند به خاطر این فرمان برداری گوسفندی به او نازل کرد و دستور داد تا آن را به جای فرزندش قربانی کند. حاجی ها با این عمل می خواهند به خود و خدای خود ثابت کنند که حاضرند برای رضای خدا همه ی دلبستگی های مادی خویش را قربانی کنند و با اجرای این صحنه ی پرمحتوا مراسم حج در روز دهم ذیحجه به پایان می رسـد و حاجیان با کوله باری از توشه های معنوی راهی خانه و دیار خویش می شوند با امید حجی مقبول و پایدار.

امیدوارم یک روز حجی توأم با آگاهی و معرفت نصیبم شود.

مطالبم را با قطعه ای از سخنان دکتر شریعتی به پایان می رسانم: «حسین(ع) یک درس بزرگتر از شهادتش به ما داده است و آن نیمه تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است تا به همه حج گذاران تاریخ بیاموزد که اگر امامت نباشد، اگر حسین نباشد، و اگر یزید باشد چرخیدن بر گرد خانه ی خدا با خانه ی بت مساوی است».

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد