راهیــان معـرفــــــت

راهیــان معـرفــــــت

ستاد عمره‌ و عتبات دانش آموزی استان اردبیل
راهیــان معـرفــــــت

راهیــان معـرفــــــت

ستاد عمره‌ و عتبات دانش آموزی استان اردبیل

وظایف دانش آموزان عزیز عمره گذار در مدینه ی منوره و مکه ی مکرمه

عمره ی دانش آموزی 

1- حضور به موقع در جلسات آموزشی و ویژه برنامه های اعلامی از سوی کاروان و مدیریت هتل.

2- شرکت در برنامه های فرهنگی کاروان و مطالعه ی بروشور و ویژه نامه های تحویلی.

3- توجه به تذکرات مربیان و عوامل کاروان.

4- توجه و رعایت حال دیگران در سفر.

5- عدم بحث و جدل با ماموران کشور مقصد.

6- در نظر داشتن شماره اتوبوس اعلامی و حضور به موقع در اتوبوس.

7- عدم جابجایی خودسرانه ی شماره های اتاق و اتوبوس.

8- چنانچه پس از سوار شدن در هواپیما یا اتوبوس شرایط طبیعی بدنتان تغییر می یابد، توصیه می گردد با شکم پر سوار نشوید، و در صورت امکان قبل از حرکت یک قرص(ضد تهوع) با کمی آب میل نمایید.

9- عدم سر وصدا در هنگام ورود و خروج به هتل و اماکن زیارتی.

10- خاموشی برق در ساعت مقرر و استراحت جهت حضور موثر در نماز صبح حرمین شرفین.

11- مراقبت از ساک، لباس، پول، تلفن همراه، گذرنامه و....

12- عدم خروج از هتل بدون هماهنگی عوامل اجرایی و مربیان کاروان.

13- در استفاده و یا عدم استفاده از کولر رعایت حال دیگران را بنمائید.

14- در نظافت اتاق کوشا باشید.

15- به خاطر سرگردان نماندن هم اطاقی ها موقع خروج از هتل پس از قطع برق و خاموش نمودن کولر کلید اطاق را با خود نبرید و به دفتر استقبال هتل بسپارید.

16- غذایی در اتاق نگه ندارید زیرا خرده های غذا موجب تجمع حشرات مثل سوسک و مورچه و باعث آزار خود شما خواهد شد.

17- نظافت دستشویی ها را رعایت کنید.

18- ظرفیت استفاده از آُسانسورها را رعایت کنید تا منجر به سقوط نشود، همچنین از استفاده ی بی مورد از آسانسور جداً خودداری نمائید.

19- از نشستن و ایستادن جلوی درب هتل بخصوص در اوقات نماز جداً خودداری نمایند.

20- همراه داشتن کارت شناسایی در طول ایام سفر.

21- توجه به توصیه های پزشکی.

22- درصورت داشتن حساسیت غذایی و یا مصرف دارویی خاص، مراتب به اطلاع مربی رسد رسانده شود.

23- در صورت بروز سانحه، سریعا مدیر راهنمای خود و یا پزشکان رابط مرکز پزشکی حج را در جریان انتقال مصدوم به بیمارستان سعودی قرار دهید.

24- در رابطه با مسائل حقوقی در حوادث رانندگی و دادن رضایتنامه بدون حضور نماینده ستاد عمره بحث و مذاکره نکنید.

25- مطب های روزانه و درمانگاه های شبانه روزی مرکز پزشکی حج در داخل تعدادی از هتل ها، با تمام امکانات خود آماده ارائه خدمات به شما عزیزان می باشد.

26- خودداری از اقامه ی نماز در کنار قبرستان بقیع.

27- پرهیز از خواندن نماز فرادی در هنگام جماعت.

28- همراه نداشتن لوازم، اثاثیه، دوربین و... در هنگام ورود به حرمین.

29- پرهیز از عکسبرداری و تصویربرداری در اماکن ممنوعه.

30- خودداری از قرار دادن قرآن در روی زمین.

31- ذکر صلوات را به آرامی بیان نمائید.

32- سعی گردد نمازهای یومیه به صورت جماعت و با اتصال کامل صفوف درحرم ها خوانده شودو

33- در هنگام نماز از حرکت در مقابل صف نمازگزاران جداً خودداری فرمایید.

34- در مساجد و حرم ها سکوت را رعایت نموده و نماز، زیارتنامه و دعا و قرآن کاملاً آهسته خوانده شود.

35- در هیچکدام از حرم های مطهر از مهر، کاغذ،... استفاده نکنید. بر روی سنگ های مرمر نیز می توان سجده کرد.

36- به هیچ عنوان به بوسیدن و دست کشیدن حرم نبوی مبادرت ننمایید.

37- از خواندن نماز در داخل و کنار دیوار بقیع و بر داشتن خاک، سنگ، یا گندم به عنوان تبرک که موجب وهن شیعه می شود جداً خودداری کنید.

38- نوشتن دفترچه ی خاطرات و تحویل آن در آخر سفر به مربیان کاروان.

39- خلاصه گویی در تماس با ایران.

40- خودداری از دریافت، بسته، کتب، و CD های تحویلی توسط افراد مشکوک.

41- از اقدام به چاپ عکس در کشور عربستان جداً خودداری شود.

42- از رفت و آمد در خیابان ها در ساعات پایانی شب جداً اجتناب گردد.

43- درصورت خرید سیم کارت عربی، تعویض سیم کارت را خودتان انجام دهید.

44- در زمان شستشوی حرم و هنگام پایین رفتن از پله های مسجدالحرام، مواظب لغزندگی و لیز خوردن باشید.

45- هنگام عبور از عرض خیابان نهایت دقت را به عمل آورید.

46- وقتی از پله های برقی استفاده می کنید پا را بر روی درزهای پله ها نگذارید و مواظب چادر یا لباس خود باشید.

47- تأکید در رعایت نظم در طول سفر خصوصاً به هنگام سوار و پیاده شدن از هواپیما و اتوبوس، جابجایی در اطاق های محل اسکان.

48- توجه نمائید به هنگام خارج شدن از هواپیما یا اتوبوس، اشیاء و وسائل تان خصوصاً گذرنامه و بلیط جا نمانده و با اطمینان از تخلیه کامل ملزومات وسیله نقلیه را ترک نمائید.

49- همراه داشتن اقلام و اشیایی از قبیل سلاح گرم و سرد، مواد و لوازم آتش زا و سریع الاشتعال، انواع اسپری مانند حشره کش، ادکلن و همچنین وسایل برقی به داخل هواپیما ممنوع می باشد.

50- حمل وسائل برنده از قبیل کارد، قیچی بزرگ و اشیایی که بازرسی آنها مشکل است نظیر کنسرو و جعبه های دربسته، در داخل ساک دستی و جیب افراد ممنوع می باشد. در صورت نیاز به وسایل مذکور، آنها را در ساک های بزرگی که تحویل قسمت بار هواپیمایی می گردد، بگذارید.

51- جهت سهولت در بازرسی چمدان ها و ساک ها، در فرودگاه ایران و عربستان از قفل نمودن آنها خودداری شود.

52- حسن خلق، خوش رفتاری با همسفران، سازگاری، رازداری، کمک و مساعدت به دوستان که از آداب حسنه سفر است را مجداً توصیه می نمائیم.

53- چون ساعات برنامه های سفر پس از ورود به عربستان، با ساعت آنجا تنظیم گشته می توانید ساعت خود را به وقت عربستان تنظیم نمائید.

54- پس از ورود به فرودگاه با حفظ نظم در صف های مربوطه ایستاده و پس از گذشتن از قسمت کامپیوتر دقت شود حتماً‌ گذرنامه ها مهر ورود به کشور عربستان را خورده باشد.

55- پس از ورود به سالن کنترل نسبت به جمع آوری ساک های خود اقدام نموده و پس از کنترل گمرک فرودگاه در سالن انتظار تا زمان اعلام جهت سوار شدن به اتوبوس ها استراحت نمائید.

56- مشکلات و سئوالات خود را با مدیریت کاروان حل و فصل نمائید نه با مسئولین ملیت های دیگر در هتل.

57- در حفظ اموال خود بکوشید و کیف و ساعت و دیگر اشیاء خویش را در دستشوئی ها و جاهای دیگر جا نگذارید. ضمناً به طور حتم پول و سایر اشیاء قیمتی که نمی خواهید در نزدتان باشد به صندوق های امانات هتل سپرده و موقع لزوم تحویل بگیرید، چون خدای نکرده این قبیل وسایل، چنانچه مفقود گردد اثبات کردن و پیدا کردن آن مشکل بوده و به علاوه اوقات صاحب وجه یا جنس و همین طور مسئولین مربوطه بی نتیجه مصروف خواهد شد.

58- از خواهران محترمه خاضعانه می خواهیم تا ضمن حفظ شخصیت یک زن مسلمان ایرانی از پوشش کامل حجاب اسلامی(چادر) استفاده نموده و بالاخص در موقع خرید، وقار، متانت و رفتار توأم با حجب و حیا و عفت یک زن مسلمان را بروز دهند.

59- خرید سوغات در حد معمول و توان‌،‌ امری مستحب است اما خرید بسیاری از کالاها در عربستان مقرون به صرفه نمی باشد.

60- ساعات حرکت را بر اساس آگهی مربوطه، به دقت به خاطر سپرده، با نظم خاصی رأس ساعت مقرر حضور به هم رسانید.

61- حتی المقدور دسته جمعی و با یکدیگر خرید فرمائید.

62- از چانه زدن هائی که اسباب تحقیر است جداً پرهیز نمائید، به خصوص با فروشنده های فقیری که در حاشیه خیابان مشغول دست فروشی هستند که خود این امر خلاف شئون ایرانیان عزیز است.

63- دقت شود برنامه خرید عزیزان حتماً مقارن با اوقات نماز نباشد.

64- ساعات جلسات آموزشی و توجیهی کاروان در مدینه منوره و مکه معظمه در هتل محل اقامت اعلام خواهد شد. حضور در جلسات و استفاده از مطالب مطروحه مورد تأکید است.

65- همراه داشتن ماسک های طبی برای استفاده و پیشگیری از ابتلا به سرما خوردگی ویروسی توصیه می گردد.

66- پانزده روز قبل از سفر حتما واکسن مننژیت و واکسن آنفولانزا را در درمانگاه های معرفی شده تزریق نمایید و کارت آن را همراه داشته باشید.

67- آب های لوله کشی داخل هتل قابل نوشیدن نیست لذا فقط از بطری های آب معدنی برای آشامیدن استفاده کنید.

68- رعایت مراجعه جهت صرف غذا در ساعات اعلام شده از سوی کاروان الزامیست. بدیهی است بعد از ساعت اعلام شده توزیع غذا امکان ندارد.

69- مسافرانی که رژیم غذایی بی نمک ندارند همراه با غذای روزانه خود مقدار بیشتری نمک استفاده نمایند.

70- تا حد امکان به میزان زیادی از مایعات مانند چای و آب استفاده نمایید لکن از نوشیدن آب خیلی سرد پرهیز نمایید.

71- در هنگام بازگشت اشیا ممنوعه از قبیل چاقو، قیچی، تفنگ اسباب بازی، آتاری، میکرو، سگا، اسباب بازی کنترل دار و باطری دار، کارد، چنگال و دیگر وسایل تیز و برنده را حتماً داخل بارهای تحویلی قرار دهید و از همراه داشتن در داخل هواپیما خودداری کنید.

72- کد مکالمه از مدینه و مکه با اردبیل(0098451) می باشد و بلافاصله بعد از کد شماره مورد نظر را بگیرید.

73- کد مکالمه از ایران به مدینه(009664) و به مکه(009662) می باشد و بلافاصله بعد از کد شماره تلفن هتل را خواهند گرفت.

74- استفاده از تلفن همراه پس از مراجعه به دفاتر مشترکین تلفن همراه در شهر تهران(15 روز قبل از عزیمت) در عربستان سعودی امکان پذیر می باشد.

75- از همراه داشتن مدارک شناسایی(شناسنامه، گواهی نامه، دست چک و…) و زیور آلات، جداً خودداری کنید.

76- اغلب خیابان های مکه و مدینه به صورت بزرگراه است در نتیجه در موقع تردد از خیابان های عربستان احتیاط کامل را داشته باشید و حتما از محل های خط کشی شده عبور نمایید.

77- مبلغ خرد کردن هر 100 دلار در صرافی های سعودی 373-375 ریال سعودی است، تبدیل ریال ایرانی به ریال سعودی به ضرر شما خواهد بود.

78- زندگی در سفر یک زندگی جمعی است پس فشارهای روحی را به حداقل برسانید. 

منبع: ویژه نامه ی زمزم ستاد عمره ی دانش آموزی استان اردبیل

آنچه یک زائر باید بداند

عمره ی دانش آموزی 

تقوا:

زائر بیت الله الحرام، پیش از سفر، همچون هر مسافر دیگری، توشه می اندوزد. این توشه باید متناسب با طول سفر، چگونگی آن و مقصد باشد. توشه راه مکّه، خوراک و پوشاک است ولی برای زیارت دوست، این کافی نیست. زائر کعبه دوست، به سفر معنوی می رود و در آستانه چنین سفری باید خود را از درون بپالاید. آلودگی دل را بزداید و روحش را تطهیر کند؛ خود را با فضیلت های اخلاقی زینت دهد و به مقدّس ترین مکان ها و مبارک ترین بقعه ها، تقوا را ارمغان ببرد که صاحب خانه، در قرآن، آن را بهترین توشه خوانده است. تقوا سفارش همیشگی قرآن است؛ امّا یادکرد مکرّر آن در آیات مربوط به حج (آیه های 189، 196، 197، 203 از سوره بقره و آیه دوّم سوره مائده)، این نکته را تأکیــد می کند که زائر باید از آغازین لحظه های تصمیم و نیّت، تا بازگشت به خانه، خود را از شیطان حفظ کند و در آشکار و نهان و دل و زبان، پرهیزکارانه، گام به سوی مقصد نهد.

افزون بر آیات، روایات نیز به رعایت تقوا سفارش کرده اند و آن را به عنوان نشانه قبولی حج و به دست آوردن آثار و ثمرات گرانبهایش، ذکر کرده اند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)می فرماید:«نشانه ی قبول حج این است که انسان گناهانی را که مرتکب می شد ترک کند». در حدیثی دیگر از پیامبر(صلی الله علیه وآله) این بیان، تفصیل داده شده است: نشانه ی قبول حج، بازگشت از گناهان گذشته است و اگر از حج بازگشت، امّا بر گذشته اش چون زنا و خیانت و نافرمانی، اصرار ورزید، حجّش مردود است. از این مهمتر، بی تقوایی و گناه، توفیق حج گزاردن را سلب می کند و انسان را از همه آثار دنیوی و اخروی این عبادت بزرگ محروم می سازد. به عبارت دیگر، حرمان از پذیرفته شدن در مهمانی خداوند رحمان، اثر بی تقوایی و معصیت است و این معنا نیز از روایات، استفاده می گردد. برقی، عالم بزرگ شیعی قرن سوم در کتاب حدیثی و بسیار زیبای خود به نام«المحاسن» از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند: «کسی که برای حج آماده شد و محروم ماند، به سبب گناهش محروم شده است».

اخلاص:

گفته شد که حج، یک عبادت است و روشن است که عبادت حقیقی بدون اخلاص، محقّق نمی گردد. حج وقتی حقیقت پیدا می کند که زائر، هیچ چیز به جز صاحبِ خانه را در نظر نیاورد و وسوسه های شیطانی را از دل براند. زائری که به قصد نمایش و تظاهر و خودنمایی، روانه حج گردد، از عملش هیچ بهره ای نمی برد و چون بقیه ریاکاران، پاداش خویش را باید از غیر خدا بطلبد؛ از همان مردمی که به قصد مدح و ثنای آنان، حج گزارده است. امام صادق(علیه السلام)می فرماید: حج، دوگونه است: حجّی برای خدا و حجّی برای مردم. هر کس برای خدا حج گزارد، ثوابش بهشت و بر عهده خداست و هر کس برای مردم حج گزارد، پاداش آن را در روز قیامت از مردم بطلبد. اثر دیگر حج که طهارت روحی و پاک شدن از گناهان و آلودگی هاست نیز در گرو رعایت اخلاص است. احادیث بسیاری، هم از راویان شیعی و هم از اهل سنّت، بر این مطلب دلالت دارند. این دسته روایات، حج را به آب که پلیدی را می شوید و یا آتش که ناخالصی ها را می سوزاند، تشبیه کرده اند و زائر را پس از حج، مانند کودکی می دانند که پاک و بی گناه، تازه متولد شده است. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) که در همین دسته روایات جای می گیرد، اساساً موضوع غفران و آمرزش خداوند، حج گزار مخلص است: «من حجّ یرید به الله، ولایرید به ریاءً و لاسمعه، غفرالله له الـبـتـه... هر کس به خاطر خدا حج بگزارد و نه ریا و تظاهر، خداوند حتماً او را می آمرزد». همانگونه که از متن حدیث بر می آید، حاجیان غیرمخلص، از دایره این رحمت الهی بیرون اند و از حج، جز رنج و تعب و هدردادن عمر و سرمایه، بهره ای ندارند.

حج کامل، اخلاص بیشتر می طلبد. حج به معنی قصد است؛ نمی توان به قصد تجارت رفت و آن را حجّ خانه دوست و کعبه مقصود خواند. نمی توان به قصد تفریح و تفرّج رفت و زائر بیت الله شد و نمی توان سیاحت کرد و آن را زیارت دانست. این گونه حج که مخلوطی از قصد خدا و غیر خداست نیز حجّ ابراهیمی و محمّدی نیست. این حجّ جاهلیتِ دوباره در آخر زمان است که حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) بدان اشاره کرده است: «یأتی علی الناس زمان یکون فیه حجّ الملوک نزهه، و حجّ الأغنیاء تجاره، و حجّ المساکین مسأله... زمانی می آید که حجّ پادشاهان برای تفریح است و حجّ ثروتمندان برای تجارت و حجّ فقیران برای گدایی». این مضمون را راویان اهل سنّت نیز نقل کرده اند که فرازی بیشتر دارد ودر آن به حجّ قاریان قرآن اشاره می کند و حجّ آنان را نیز برای ریا و سمعه و خودنمایی می داند.

پاک کردن دارایی:

پس از تطهیر روح و خالص نمودن نیّت، در مرحله عمل نیز باید این خلوص و پاکی جلوه کند. روشن است که اگر بخواهیم حجْ ما را پاک کند و از آلودگی های درون بپالاید، باید خود پاک باشد. نمی توان با آب آلوده، آلودگی را زدود. نمی توان با مال به چنگ آورده از دزدی و با خیانت و رشوه و اختلاس و گران فروشی و کم فروشی و اجحاف، حج گزارد و انتظار پاک شدن از گناهان را داشت. نمی توان با مال حرام به حج رفت و انتظار پذیرش آن را داشت. نمی توان در لباس غصبی، لبّیک گفت و جواب را به انتظار نشست. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: اگر کسی مالی از راه غیر حلال به دست آورد، سپس حج بگزارد و لبّیک بگوید، ندا می رسد: نه لبیک و نه سعدیک(که کنایه از جواب ردّ است).

این بدان معناست که چنین زائری از همان مرحله نخست مناسک و حتی پیش از آن، در درگاه الهی پذیرفته نیست و مصرف دارایی هایش در حج، چیزی جز افزایش بدهی به صاحبان اصلی اموال را در پی ندارد. نکته قابل توجه اینجاست که کم یا زیاد بودن آلودگی مال به حرام، در این عدم پذیرش، تفاوتی ندارد و حتی کم ارزشترین مال حرام در اسباب و تجهیزات حج و بار و بنه زائر، موجب مردود شدن حج می گردد. در تأکید همین نکته و زدودن چنین توهّمی، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) شیء بسیار کم قیمتی را نمونه می آورد و می فرماید:«من تجهّز و فی جهازه عَلَم حرام لم یقبل الله منه الحجّ... هرکس بار سفر حج ببندد و تکّه پرچمی حرام در وسایلش باشد، خداوند حجّش را نمی پذیرد». از باور و اعتقاد به این نکته است که هر ساله به هنگام حج، شاهد مراسم زیبای «طلب حلّیّت» کسانی هستیم که عازم زیارت کعبه مقصودند. اینان با جدّیت و کوشش فراوان در پی ادای بدهی و پرداخت دیگر حقوق مالی خود به هر سو روان می شوند و با تأسّی به اهل بیت عصمت و طهارت، هزینه حج را از هر آلودگی پاک می سازند و این سنّت دیرینه و به جا مانده از ائمه معصومین(علیهم السلام) و پیشینیان صالح را زنده نگاه می دارند. بجاست این فرموده امام کاظم(علیه السلام) را بیاوریم که «إنّا أهل بیت، حجّ مرورتنا و مهور نسائنا و اکفاننا من طهر أموالنا... ما خاندانی هستیم که هزینه حج گزاردنمان و مهریه زنانمان و کفن مردگانمان را از پاکترین دارایی مان می پردازیم».

آگاه کردن دوستان:

اکنون زائر در آستانه سفر است. او عزم را جزم، نیّت را خالص و روح و جسم خود را تطهیر کرده است. تمام حقوق واجب را ادا کرده است و نیکوست که حقّی مستحب را نیز ادا کند و با آگاه کردن برادران دینی اش، علقه ها و علاقه ها را تحکیم بخشد و محبّت را در روابط اجتماعی تزریق کند. در حدیثی که راوی اش امام صادق(ع) و گوینده اش حضرت رسول اکرم(ص) می باشد این تکلیف اخلاقی بر عهده هر مسلمانی که قصد سفر دارد، گذاشته شده است:«حقّ علی المسلم إذا أراد سفراً أن یُعلم إخوانه، و حقّ علی إخوانه إذا قدم أن یأتوه... بر گردن هر مسلمان است که هنگام سفر، برادرانش را آگاه کند و سزاوار است که آنها هم به هنگام بازگشت او به دیدارش بیایند». این دستور زیبای اخلاقی که رابطه ای دوسویه را ایجاد می کند، اثراتی سودمند نیز برای خانواده و بستگان و بازماندگان زائر دارد؛ زیرا دستور اخلاقی دیگری، این را تکمیل می کند و سوی دیگر رابطه را استوار می سازد. امام زین العابدین(ع) به برادران دینی و مؤمن زائر می فرماید: «من خلف حاجّاً فی أهله وماله، کان له کأجره، حتی کأنّه یستلم الأحجار... هر کس جای خالی حج گزار را در خانواده و دارایی اش پر کند، اجری مانند او دارد، تا آنجا که گویی کعبه را لمس می کند».

گشاده دستی:

جود و سخاوت، از صفات مورد علاقه خداوند است و بدان سفارش کرده است. در موقعیت های خاصی، این سفارش تأکید شده است که از آن جمله سیر و سفر است. زیاد برداشتن توشه نیکو و بذل و بخشش آن به همسفران، از مروّت و شرف و جوانمردی شمرده شده است. حج، علاوه بر اینکه خود یک سفر است و مشمول این قانون و دستور کلی اخلاقی قرار می گیرد، ویژگی دیگری نیز دارد که سبب تأکید بر گشاده دستی در طول سفر و اعمال آن است. هزینه حج، بیش از صدقه و بیش از قرض و هر کار نیک دیگری، پاداش دارد و اجر اخرویِ آن را تا دو میلیون برابر کارهای دیگر ذکر کرده اند. این ثواب زیاد، محرّک بسیار خوبی برای انفاق و جود و سخاوت در حج است. امامان شیعه، علاوه بر توصیه و سفارش زبانی، خود بدان عمل می کرده اند و با حمل بهترین توشه ها و بذل و بخشش از آن، به دیگر حاجیان و پیروان خود درس می داده اند و آنان را به این کار نیک می خوانده اند.

دوری از تکبّر:

با نگاهی کوتاه به روایات می توان دریافت که یکی از حکمت های تشریع حج، بیرون راندن تکبّر از دل هاست. این معنا را از شکل کلّی مراسم نیز می توان فهمید. حضرت علی(ع)می فرماید: خداوند، با سختی های رنگارنگ، بندگان خود را به بندگی وا می دارد و آنها را با ناخوشی های گوناگون می آزماید تا خودپسندی و کبر را از دل هایشان بیرون کند و فروتنی را در جان هایشان جای دهدو و در همین معنا حضرت رضا(ع)می فرماید:«یکی از علّت های حج، نزدیکی به خداوند از راه عبادت و خضوع و تهیدستی و کوچکی است». برای همسویی با این حکمت و جهت نیل به این هدف، روایات، حاجیان را ترغیب به دوری از کبر و زدودن غرور و فخر از دل ها می کند و با طرح ثمره مهم حج (آمرزش گناهان)، آن را مشروط به دوری از کبر و اظهار تواضع می کند. امام باقر(ع)می فرماید:«هر کس قصد این خانه کند، به عمره یا حج، و از کبر دوری کند، باز می گردد در حالی که گناهی ندارد، همچون روزی که مادرش او را زاده است».

این سفارش از هنگام قصد و عزم حج شروع می شود و در اوّلین قدم ورود به مکّه و محلّ حج، تکرار می شود. در آداب ورود به مکّه، توصیه شده است که بدوت تکبّر و تجبّر و فخرفروشی و در کمال تواضع و آرامش وارد حرم ابراهیمی شوید. این سفارش را امام صادق(ع)، هم به معاویه بن عمار و هم به اسحاق بن عمّار، فرموده اند و اثر چنین ورود متواضعانه ای را غفران و آمرزش خداوند دانسته اند. ابان بن تغلب که از بزرگترین راویان فهیم و فقیه است، نمونه عملی و عینی این تواضع را گزارش کرده است. این گزارش، چگونگی بروز تواضع و اظهار این حالت درونی را در عمل خارجی، به تصویر کشیده و یگانگی دل وزبان ودرون وبرون را ترسیم کرده است. ابان که توفیق همراهی امام صادق(ع) رااز مدینه تا مکّه داشته است، می گوید که وقتی امام صادق(ع) به حرم رسید، از مرکب پیاده شد، غسل کرد، کفش هایش را به دست گرفت و پابرهنه داخل حرم شد. من نیز چنین کردم. حضرت فرمود:«ای ابان، هر کس از روی تواضع چنان کند که دیدی من کردم، خداوند صدهزار کار زشتش را محو کند و صد هزار کار نیک برایش بنویسد و صد هزار درجه به او بدهد و صدهزار حاجتش را روا کند». ابراز و اظهار تواضع از راه هایی دیگر نیز نقل شده است و امام صادق(ع) به پیروان خود آنها را تعلیم داده است. ایشان می فرماید: وقتی وارد مکّه شدید، لباس های کهنه تان را بپوشید که هیچ کس بدون تکبّری در دل به مکّه فرو نیامد، مگر اینکه آمرزیده شد. در حدیث دیگری از این گونه، شخصی ستوده شده است که با وجود امکان استفاده از لباس نو و زیور و زینت، به خاطر تواضع در مقابل خداوند، از لباس کهنه استفاده می کند. هم در آن و هم در اینجا، تمیزی و نظافت و زیبایی نکوهش نشده و مورد نهی قرار نگرفته است؛ بلکه خودنمایی و فخرفروشی و تجمّل ممنوع شده است که این منع، همسو با دیگر اعمال حج، بویژه احرام است که از آداب واجب ورود به مکّه می باشد.

حسن خُلق:

شیوه حجّ کاروانی و دسته جمعی، حاجیان را علاوه بر مراسم و فرائض حج، در منزل و خورد و خوراک نیز به هم پیوند می دهد. از سوی دیگر، سختی اعمال، و شرایط ویژه آب و هوای حجاز، زمینه را برای درگیری ها و برخوردهای احتمالی کوچک و بزرگ آماده می سازد. گاه زائران و دیگر همراهان، عادت هایی دارند که برای بعضی دیگر پسندیده نیست و گاه کمبود امکانات و تنگی مکان در مِنا و مشعر و یا غربت و سرگشتگی و دوری از خانه و خانواده، چنان روح را می آزارد که احتمال طغیان آن می رود و آنگاه، غضب و ناراحتی، زمام امور را از کف عقل می رباید و در این هنگام باید منتظر حادثه بود که گاه کفّاره و عقوبت هایی را هم برای زائر در پی دارد. از این رو، رعایت آداب معاشرت و خوشرویی و خوش اخلاقی، از لازمترین کارها محسوب می شود. امامان معصوم(علیهم السلام) برای گام به گام این سفر روحانی، دستورات و توصیه هایی بیان کرده اند تا زائر را از این دام شیطانی(ترشرویی و بداخلاقی) برهانند و حجّ او را بی فساد و خلل، مقبول و مأجور گردانند. در ابتدای خروج از خانه، دعای خروج بخواند و بگوید:«اللهم إنّی أسألک فی سفری هذا السرور والعمل بما یرضیک عنّی: خداوندا من از تو در این سفرم، سرور و انبساط خاطر و عمل به رضای تو را می طلبم». و برای هنگام پیمودن مسیر حج، فرموده اند: «ما یعبأ مَن یَؤمُّ هذا البیت إذا لم یکن فیه ثلاث خصال: خُلق یُخالق به من صحبه، أو حلم یملک به من غضبه، أو ورع یحجزه عن محارم الله... به زائری که سه خصلت در او نباشد، توجّه نمی شود؛ حسن صحبت و نیکویی معاشرت با همراهان، بردباری وخودداری به هنگام غضب و خشم، و پرهیز از محرّمات خداوند». این حدیث که مشابه آن در آداب سفر، زیاد نقل شده است، حج گزار بداخلاق و تندخو را دور از عنایت خداوند بر می شمارد و او را بی بهره از حج معرّفی می کند. چنین کسی، گویا آمده و دیده و رفته است؛ بدون هیچ نصیبی و ثمری! چنین شخصی مورد نکوهش شدید واقع شده و اهل بیت او را از دایره ولایت خود و گروه مؤمنان به خداوند، بیرون رانده اند.

پیشوایان دینی ما، هم در اطراف حسن خلق و ارزش و برکات و ثمرات آن در روابط اجتماعی سخن گفته اند و هم ما را از ضررها و آثار سوء بدخلقی، برحذر داشته اند که به عنوان نمونه از هر یک، حدیثی را می آوریم. پیامبر فرمود:«الخُلق الحسن نصف الدین... خوی نیکو نیمه ای از دین است» و همو فرمود:«الخلق السیّء یفسد العمل کما یفسد الخلّ العسل... خوی بد، عمل را فاسد می کند؛ همچون سرکه که عسل را خراب می کند». آری؛ اگر حجگزار نرمخو نباشد، خوشرو و خوش زبان نباشد و با همراهان و نزدیکان بنای بدخلقی بگذارد و با اندک سختی خشم بگیرد، حجّ شیرین و پرارزش خود را از دست می دهد و با دستی خالی و کوله باری تهی باز می گردد.

نگهداری از زبان:

زبان و کلام، نقش ویژه ای در روابط انسانی ایفا می کند و در متون اخلاقی، بسیار بدان پرداخته شده است. گناهان بزرگی که با زبان انجام می گیرد و هیچ عضوی به اندازه آن، نمی تواند انواع گوناگون معصیت و طاعت داشته باشد. ایجاد دشمنی و عداوت با زبان ممکن است و اظهار دوستی و محبّت هم با آن میسّر. کج خلقی و بددهنی و دشنام، با زبان انجام می گیرد و خوش صحبتی و مزاح و شوخی هم. در حج، به این عضو، توجه شده است و خداوند در قرآن کریم بعضی از افعال زشت آن را به هنگام حج، حرام کرده است: حج، ماه های معیّنی دارد و هر کس در آن ماه ها حج می گزارد، نباید آمیزش جنسی کند و یا دروغ بگوید و یا مجادله و نزاع کند. دستورات این آیه، در معارف حدیثی ما پی گرفته شده است. امام صادق(ع)می فرماید:«هرگاه احرام بستی، تقوا را همراه گیر و خداوند را فراوان یاد کن و کم گو مگر به نیکی؛ همانا اتمام حجّ و عمره به حفظ و نگاهداری زبان است مگر به نیکی؛ همان گونه که خداوند می گوید: فمن فرض فیهنّ الحجّ فلارفث و لافسوق ولاجدال فی الحجّ. رفث همان جماع است؛ و فسوق یعنی دروغ و دشنام؛ و جدال هم قسم به ذات جلاله الله است». کم گفتن و نیکو گفتن، حج را مبرور و مقبول و نیکو می گرداند و اثر سوء گفتارهای زشت را از بین می برد.

کمک و خدمت به همراهان:

برآورده کردن نیازهای مؤمن و برادر دینی، از پرارزشترین کارها و برتر از بسیاری مستحبات است. از احادیثی که به ذکر فضیلت این کار و بیان اجر آن پرداخته اند، به اهمیت آن وارزش فوق العاده اش پی می بریم. بعضی از آنها برآوردن حاجت های مؤمن را برتر از بیست حج می شمرد و در بعضی، اقدام و شروع(به خدمت) بدون موفقیت و کسب نتیجه را برابر با حجّ مبرور و مقبول خوانده اند. با این همه، به سبب اجر و پاداش فراوان طواف و اعمال مستحبّی در ایّام حج، گاه اشخاصی به تردید افتاده اند و در انتخاب بین «خدمت و کمک به دیگر حاجیان» یا «طواف و نماز مستحبی در مسجدالحرام» متحیّر مانده اند. اسماعیل خثعمی از این دسته افراد است که در پی تأیید و امضای عمل خویش به نزد امام صادق(ع) رفته می گوید: به مکّه که آمدیم، دوستانم به طواف رفتند و مرا رها کردند تا وسایل آنها را حفظ کنم. امام فرمود: اجر و پاداش تو بیشتر است.

گناه نکردن پس از بازگشت:

حفظ نتیجه عمل و بهره برداری از ثمرات کارهای نیک، گاه سخت تر از خود آن کار است. زائر با مراقبت از رفتار خود و آموختن درست مناسک، می تواند از عهده حج و اعمال آن به درآید و با حسنات و ثمرات و حجّی مقبول و مبرور برگردد و نور حج را در قلب و روح خود برای همیشه روشن نگاه دارد؛ ولی افسوس که این نور با اولین گناه، به خاموشی می گراید و سایه معصیت، پرتو نورانی این عبادت بزرگ را از نورافشانی باز می دارد. امام صادق(ع) این خطر را گوشزد کرده و بدان هشدار داده است و هم از این روست که به پیروان خود دستور داده اند پیش از آنکه حاجیان و عمره گزاران، آلوه گناه شوند، به دیدارشان بشتابید تا بهره ای از این نور و مغفرت و رحمت خداوندی ببرید. این در حقیقت همان تقوا و دوری از معصیت است که در همه مراحل سفر و پس از آن نیز باید رعایت شود.

علاوه بر این سفارش عام، به بعضی از گناهان که پس از بازگشت احتمال ابتلا به آنها بیشتر وجود دارد، اشاره شده است. یکی از آنها بازگو کردن عیب ها و خطاهای سرزده از همسفران است. به هنگام شرح ماجراهای پیش آمده در سفر و یا درد دل کردن از سختی ها و آزارها، سفره دل باز می شود و سخن با غیبت و گاه تهمت آلوده می گردد. در بعضی موقعیت ها، نیز رازهای همراهان را که معمولاً در سفر و ضمن خطرات آن برای ما گشـــوده می شود، افشا می کنیم و آبرو و اعتبار آنان را لکّه دار می سازیم که این کار برخلاف امانت و مروّت است. دلیل های فراوانی بر حرمت این کار داریم که در ابواب مربوط به مجلس و مسافرت آمده است. حتی در بعضی روایات، گفتار به نیکی را نیز نهی کرده اند که شاید وجه آن، ایجاد حریم برای نیفتادن به کار حرام باشد. در پایان، نتیجه می گیریم که وظایف زائر در انجام اعمال و فرائض و مناسک خلاصه نمی گردد؛ بلکه تحصیل آثار فراوان حج و قبولی این عبادت بزرگ در گرو رعایت دستورات اخلاقی این عبادت اجتماعی است. امید که هر زائر، نمونه ای از مسلمانان مطلوب اسلام باشد و با رفتار نیکو و شایسته خود، در جلب محبّت همکیشان و توجه دیگران، توفیق یابد.

منبع: ویژه نامه عمره ی دانش آموزی زمزم استان اردبیل

بخشی از کتاب «فاطمه فاطمه است» از معلم شهید علی شریعتی

تسلیت ایام فاطمیه 

از شخصیت فاطمه سخن گفتن بسیار دشوار است. فاطمه یک «زن» بود، آنچنان که اسلام می خواهد که زن باشد. تصویر سیمای او را پیامبر، خود رسم کرده بود و او را در کوره های سختی و فقر و مبارزه و آموزش های عمیق و شگفت انسانی خویش پرورده و ناب ساخته بود.

وی در همه ابعاد گوناگون «زن بودن» نمونه شده بود.

مظهر یک «دختر»، در برابر پدرش.

مظهر یک «همسر»، در برابر شویش.

مظهر یک «مادر»، در برابر فرزندانش.

مظهر یک «زن مبارز و مسئول»، در برابر زمانش و سرنوشت جامعه اش.

وی خود یک «امام» است، یعنی یک نمونه مثالی، یک تیپ ایدآل برای یک «زن»، یک «اسوه»، یک «شاهد» برای هر زنی که می خواهد «شدن خویش» را خود انتخاب کند.

او با طفولیت شگفتش، با مبارزه مدامش در دو جبهه خارجی و داخلی در خانه پدرش، خانه همسرش، در جامعه اش، در اندیشه و رفتار و زندگیش، «چگونه بودن» را به زن پاسخ می داد.

نمی دانم چه بگویم؟ بسیار گفتم و بسیار ناگفته ماند.

در میان همه جلوه های خیره کننده روح بزرگ فاطمه، آنچه بیش از همه برای من شگفت انگیز است این است که فاطمه همسفر و همگام و هم پرواز روح عظیم علی است.

او در کنار علی تنها یک همسر نبود، که علی پس از او همسرانی دیگر نیز داشت، علی در او به دیده یک دوست، یک آشنای دردها و آرمان های بزرگش می نگریست و انیس خلوت بیکرانه و اسرار آمیزش و همدم تنهائی هایش. این است که علی هم او را به گونه دیگری می نگرد و هم فرزندان او را. پس از فاطمه، علی همسرانی می گیرد و از آنان فرزندانی می یابد. اما از همان آغاز فرزندان خویش را که از فاطمه بودند با فرزندان دیگرش جدا می کند. اینان را «بنی علی» می خواند و آنان را «بنی فاطمه».

شگفتا، در برابر پدر، آن هم علی، نسبت فرزند به مادر.

و پیغمبر نیز دیدیم که او را به گونه دیگری می بیند. از همه دخترانش تنها به او سخت می گیرد، از همه تنها به او تکیه می کند. او را –در خردسالی– مخاطب دعوت بزرگ خویش می گیرد.

نمی دانم از او چه بگویم؟ چگونه بگویم؟

خواستم از «بوسوئه» تقلید کنم، خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لوئی، از «مریم» سخن می گفت.

گفت، هزار و هفتصد سال است که همه سخنوران عالم درباره مریم داد سخن داده اند. هزار و هفتصد سال است که همه فیلسوفان و متفکران ملت ها در شرق و غرب، ارزش های مریم را بیان کرده اند. هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان، در ستایش مریم همه ذوق و قدرت خلاقه شان را به کار گرفته اند. هزار و هفتصد سال است که همه هنرمندان، چهره نگاران، پیکره سازان بشر در نشان دادن سیما و حالات مریم هنرمندی های اعجازگر کرده اند. اما مجموعه گفته ها و اندیشه ها و کوشش ها و هنرمندیهای همه در طول این قرن های بسیار، به اندازه این یک کلمه نتوانسته اند عظمت های مریم را باز گویند که :«مریم مادر عیسی است».

و من خواستم با چنین شیوه ای از فاطمه بگویم، باز درماندم، خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجه بزرگ است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که: فاطمه دختر محمد(ص) است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که: فاطمه مادر حسنین است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که: فاطمه مادر زینب است.

باز دیدم که فاطمه نیست.

نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.

فاطمه، فاطمه است.

شهادت حضرت فاطمه(س) را به خدمت فرزند عزیزش امام زمان(عج)  

و شیعیان علی(ع) تسلیت عرض می نمایم.

انشانویسی حج- سعید نوری از مشگین شهر

واژه ی حج در قلب من جایگاه ویژه ای دارد معنای واقعی حج یعنی طعم خوش زندگی، یعنی به خدای یکتا نزدیک بودن، آسمانی بودن، و... بنابراین در حج نباید از یک لحظه هم بگذری، باید تمام لحظات حج را تجربه کنی، باید نفس تو کمی از بوی خوش کعبه را بر خود گیرند، باید تصویر کعبه را یک دم هم از چشمانت دور نکنی، باید تمام وجودت پر شود از حال و هوای خدایی، و در این حال است که مفهوم واقعی حج در قلبت پدیدار می شود.

پرده ی مشکی خانه ی کعبه با بافته های طلایی«لااله الاالله» آدمی را وا می دارد تا دقایقی و حتی ساعتی را به این پرده ی آسمانی بنگرد تا کمی از حج را در وجود خود احساس کند. سفر حج تنها زیارت خانه ی کعبه نیست مسجد نبی هم مانند گل یاسی است که انگار وطن او بهشت بوده است. این مسجد گوشه ای از بهشت را نمایان می کند گنبد سبز اشعه ای از نور خدایی را نمایان می کنند و داخل آن مفهوم زندگی را به نمایش گذاشته است. و غار حرا عبادت را جور دیگری معنا می کند دیدن سنگ هایی که کوه را پوشانده اند و درگاه آن که به ما می گویند ای تویی که در خانه ات آرام گرفته ای و نه ترسی از حمله ی کسی داری و نه زیر اندازی از سنگ و خاک چرا از غفلت در برابر عبادت الهی نمی ترسی ببین غار حرا را هر چند در کوهی است اما پیامبر(ص) روزی چند مرتبه برای عبادت به آنجا می آمدند چون می خواستند ظالمان و منافقان مزاحم عبادت ایشان نشوند. مفهوم سفر حج خیلی وسیع تر و متعالی تر از این تعاریف است اما قلم من این قدرت را ندارد که آن گونه که باید شور و شوق این سفر را بر کاغذ جاری نمایم. حج یعنی کمال خوشبختی، یعنی لحظاتی از بهشت را تجربه کردن و دیدن صفای زندگی اسلامی. تجربه ی سفر حج مانند گل یاسی است شاداب و معطر در گلدانی از خاک عشق و محبت پرورده شده، و نرفتن به این سفر مانند گلی است پژمرده در گلدان طلایی. احساس حال و هوای حج مثل یک گنجشک در آسمانی آبی و آفتابی و احساس نکردن این شور و نوای عشق مانند طوطی می ماند که در قفس غفلت اسیر شده دیدن مسجد النبی (ص) مثل آن می ماند که در کلبه ای زندگی می کند و در آن احساس خوشبختی و امنیت می کنی و ندیدن و بهره مند نشدن از این الطاف الهی مانند زندگی کردن در قصر زرین و بلوری می ماند که در آن احساس خوشبختی نکنی بین سفر حج و زندگی در کاخ های مجلل فرسنگ ها فاصله است اما بین سفر حج رفتن و زندگی در کلبه ی ساده و کعبه اندازه ی یک گلبرگ گل ارغوانی فاصله نیست.

ای تنها دانشجو در رشته ی محبت ای خالق دریا و بیا بان و ای آفریدگار جنگل و کوه و ای ناتوان و بی کسان لطفی کن و مرحمتی زیارت خانه ی خود را از هیچ مسلمانی دریغ نکن و ما را نیز در ضیافت حج خود دعوت کن آخر بدون حج زندگی کردن معنایی ندارد در این حال خودم را بی چیز می پندارم زندگی آن طعم شیرینی که دارد را در کام من به تمامی نمی چشاند.

آخر ای خدای متعال من زندگی را در کعبه معنا می کنم عبادت را در غار حرا کامل می بینم و خانه ی خدایی را در مسجد نبی می پندارم امّا این را هم به خوبی درک می کنم آنان که نمی توانند خانه ای زیبا تر از هزاران قصر تو را ببینند یک عبادت خالصانه ی تو را بس است ز سجده ای که در کنار آن قر آن و تسبیحی از مروارید عبادت و مهری از خاک محبت تو را کفایت امّا عبادت در تربت پاک شهر مکه و راز و نیاز در شبهای ستاره باران سقف آسمانی این شهر حالو هوایی وسیع تر را شامل است و سفره ی میهمانی تو که پر از بخشش، رحمت، ایمان، مهربانی و صفا  هزار بار خوش تر از سفره ای پر از غذاهایی چو بره و گوساله ی بریان و شربتهایی رنگ به رنگ و سفره ای از حریر و میزی از طلا و نقره هست ومن نمی خواهم هیچ کدام از این ثروت و مقام را جزء یک چیز و آن هم به غیر از بخشش و کرامت تو نیست ای خالق هستی دوست دارم لحظه ی اذان را دوست دارم تماشای گلدسته های مسجد را و کبوترانی که از پرواز کردن بر بام مسجد که گنبدی سبز دارد در شهرتو استوار ایسادگی کرده شور دیگری دارد چه کنم با این دل که برای دیدن شهر تو در سینه آرام و قرار ندارد و نمی دانم در ان زمان که از دنیا رفتم و شاید شهر تو را ندیدم چه خواهم کرد شاید اگر عبادتی خالصانه داشتم تو مرا از بندگانی قرار دهی که به عهد خود وفا کرده.

از بیشتر حجاج شنیده ام که سخت است لمس کردن کعبه از بس عاشقان تو زیاده اند دیدن خانه ی ت از راه دور هم ارزش کمی ندارد همین که پای بر ولایت عشق بنهی معنای زیارت را می دهد غروب آفتاب عمر از پشت بام دنیا بدون زیارت ولایت عشق همانند غروب روز جمعه سخت ودردناک است البته اگر اعمال خوشی نداشته باشی در دنیا خیلی ازاعمال نیکو اندازه یسفر حج پاداش دارد یکی از این اعمال خواند دعای معراج است که تو فرموده ای: «هر که دعا ی معراج را خواند انگار چهل مرتبه به حج رفته و چهل گوسفند در راه تو ارزانی داشته».

اما می خواهم یک چیز را اعتراف کنم هر چند آگاهم تو از ته دل من اگاهی من خود سفر حج را بیشتر از خواندن دعایی که پاداش ان اندازه ی حج ئاست دوست دارم ولی نمی دانم که چرا تا به حال نسیب این حال ناخوشم نشده است شاید لیاقت من کمتر از اینهاست و هنوز لایق سفر عشق نشده ام پس با تو عهد و پیمان می بندم: از عبادات تو چون نماز و روزه و یا زکات، خمس و پرهیز گاری دریغ نخواهم کرد تا شاید نظری بر ماکنی هر چند که تو خیلی بخشش ها به ما فرموده ای امّا منظور من حج است و با نظر خود ما را در دنیا و اخرت رستگار گردانی.

ای افریننده ی گل و پروانه و این تویی که طاقت تابیدن به خورشید داده ای خودت بهتر از من بر حال آنان که آرزوی سفر حج را دارند آگاهی پس ای رحیم ای رحمان و ای مهربان ترین مهربانان آرزوی این دسته از یاران این را هرگز بر دلشان مگذار این تنها آرزوی بزرگ من است.

انشانویسی حج- سولماز کسب کار از هیر

حج یکی از مهمترین و اساسی ترین اجتماعات اسلامی و مراسم عبادی- سیاسی مسلمین و مترقی ترین ابعاد اعتقادی دین مبین اسلام است که به صورت یک دانشگاه بزرگ و یک دوره ی کامل اسلام شناسی جلوه کرده و آدمی را به خالق مهربان نزدیک می کند و مکتب توحید و یکتاپرستی را به بشر شناسانده و رسالت خطیر و بسیار بزرگ اسلام و مسلمین را تبیین و توصیه می نماید. از این جهت است که همه ساله هزاران هزار نفر مسلمان از تمام نقاط جهان به منظور انجام این فریضه ی مهم الهی به شهر مکه در سرزمین حجاز سفر کرده و همانند پروانه های سر از پانشناخته به دور شمع وجود عشق (کعبه) می چرخند و طواف می کنند تا هر چه ناخالصی در وجودشان بوده و هست، بسوزد و خاکستر شود و از هستی آنها همان باقی بماند که خالص برای خدا بوده و شایسته ی ماندن است، زیرا تنها چیزی، سزاوار بقای دائمی است که رنگ و صبغه ای جز رنگ و صبغه ی خدایی نداشته باشد و در یک کلام می توان گفت آدمی باید برسد به جایی که جز از خدا نبیند و نگوید، جز برای خدا تفکر و اندیشه نکند و جز برای رضای او انجام ندهد. برای رسیدن به این توفیق بزرگ و برای درک و بهره مندی از مناجات و راز و نیاز با خدای عزیز و حکیم راهی جز بالا بردن شناخت ها و بینش ها قابل تصور نبوده و برای دست یافتن به این معارف و بینش ها، مسیری جز توکل و تمسک به دامان پاک ائمه اطهار(ع) که خود از سوختگان شمع وجود عشق الهی بوده و مبعوث شده از جانب خدای حی و قادرند به ذهن این حقیر خطور نکرده و نمی کند، لذا بر آن شدم من نیز در این مسابقه شرکت نمایم و آنچه نوشته ام تقدیم نمایم به هر مسلمان عاشق و دلسوخته ای که قصد دیدار یار کرده و پا به پای هزاران هزار مسلمان از چهار گوشه ی عالم عزم سفر زیارت خانه خدا می کند و به امید آنکه دلی با بهره مندی از این کلام ها بسوزد و از چشمی اشک شوق، جاری گردد و از این سوز وشوق، نسیم رحمتی از جانب مهربان ترین مهربان ها وزیدن نماید و ما را نیز از این نسیم رحمت که سخت در هر دو عالم محتاج آن هستیم بهره ای حاصل شود. ان شاء الله.

در پایان با استناد به حدیث نبوی «مُنً لَمً یُشْکُرِ الْمُخْلوقُ لَمً یُشْکُرِ الْخالِقُ» احساس وظیفه می کنم که مراتب سپاس و قدردانی خویش را نسبت به همه کسانی که در انجام این امر مهم مرا یاری کرده اند و زحمات بیشتری را متحمل شده اند ابراز نموده و از خداوند بزرگ برای همه ی آنها در تمام مراحل زندگی، سلامتی، طول عمر و توفیق خدمت به اسلام و مسلمین مسئلت نمایم، باشد که پاداش واقعی خویش را از خدای مهربان دریافت نمایند که خداوند بخشنده اجر نیکوکاران را ضایع نمی کند.

حج و اثرات آن در زندگی: قالَ الِامامُ الصّادِق(ع): « لایِزالُ الدینْ قائِماً ما قامُتِ اللکَعُبهْ»: تا زمانی که خانه ی خدا(کعبه) پا برجاست دین خدا نیز قائم و استوار است. حج به عنوان یکی از واجبات بزرگ اسلام، بزرگترین شعائر دینی، از ارزشمندترین اعمال جهت نزدیکی به خدا، از ارکان دین بوده هیچ عمل و عبادتی همپایه ی آن نیست و پاداشی جز رضوان وبهشت جاویدان خدا را ندارد؛ حج بار گران گناهان را از پشت مومن بر می دارد. زنگار گناه را از دل ها چون نوزاد پاک می کند(تا چهار ماه از زمانی که حج گذار گناه کبیره ای مرتکب نشده برایش گناهی نوشتـــه نمی شود و به جای آن حسنات ثبـــت می گردد)، فرشتگان و آدم و حوا و پیامبران خدا آن را با عظمت و شکوه تمام برگذار کرده اند. حضرت ابراهیم(ع) پیشوای موحدان آن را تجدید بنا کرده، حضرت اسماعیل(ع) برای تمهید  آن ماموریت یافته، پیامبر اکرم(ص) علیرغم سختی ها و موانع زیاد بارها آن را انجام داده، علیرغم وجود نفی اکراه در دین، والی و زمامدار می تواند به خاطر احیای حج جمعی را برای انجام آن مجبور کند، آزمایش بزرگ بندگان خدا بوده، و گوشه ای از بهشت رضوان، راه غفران و بخشش خدا، تجلی گاه عظمت و جلال خدا، نقطه ی آغازین آفرینش زمین، منادی بودن حضرت ابراهیم خلیل برای آن، انجام آن توسط فرشتگان، هزاران سال قبل از آدم ابوالبشر، عملی که از مالِ هزینــه شده در راه آن بازخواســت نمی شود و موجب قوام و تقویت دین و... یاد شده و بالاخره حضرت رسول اکرم(ص) آن را به عنوان تمام دین و شریعت معرفی کرده و فرموده اند: اگر به اندازه ی حجم کوه ابوقبیس طلا و نقره در راه خدا انفاق کنی به مرتبه و ارزشی که حاجی به آن می رسد نخواهی رسید، همچنین ترک آن موجب بروز فتنه ها بوده و از گناهان بزرگ محسوب و باعث خروج از امت اسلامی و در نهایت به معنی کفر قلمداد شده است.

پس نتیجه می گیریم که عمل حج نمی تواند عملی عادی و عبادتی ساده و مراسمی نمایشی باشد بلکه دارای مغز و روح در ابعاد مختلف خودسازی فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی است که باید شخص حج گزار تا می تواند معرفت خویش را در این ابعاد افزایش داده و با آگاهی کامل وارد این میدان شود تا حج او حجی واقعی محسوب گردد.

عبادات که به عنوان هدف آفرینش انسان تعیین شده است اسراری دارد که این اسرار غیر از آداب و احکام ظاهری عبادات می باشد. نوعاً عبادات و فرایض الهی با اختلاف درجات فراوانی که نسبت به هم دارند، برای تقویت بعد روحانی و نفسانی و در جهت سیر و سلوک انسان وضع شده اند تا از عوالم جسمانی به عوالم روحانی تکامل یابند و به مقام قرب الهی برسند. چنان که مرحوم آقا میرزا جواد ملکی تبریزی عارف بزرگ در این زمینه فرموده است: «مقصود اصلی از تشریح حج و سایر عبادات، تقویت بعد روحانی انسان است و تکالیف و فرائض الهی از نظر خاصیت اثر گذاری در روح و جان انسان مختلف اند. بعضی اثر تطهیر و تخلیه دارند که ظلمت را از فضای روح و جان بشر دور می کنند و بعضی دیگر موجب تحلیه و تزیین جان و وسیله جلب نورانیت می گردند و دسته ی دیگر، جامع هر دو اثر(تخلیه و تحلیه) هستند و حج از این دسته سوم است. زیرا حج یک معجون الهی است که جمیع امراض قلوب مثل بخل و استکبار و تنبلی و... را که مانع نورانیت قلب ما هستند، علاج می کند».

حج از میان عبادات و فرایض الهی، جامع هر نوع آثار و فواید و اسراری است که در عبادات دیگر وجود دارد.

حج از ارکان دین اسلام است و وجوب آن بر کسی که دارای شرایط استطاعت باشد، از ضروریات بین مسلمین می باشد و در قرآن کریم به آن تصریح شده است.

انکار حج موجب کفر و ترکش اگر به جهت سبک شمردن و بی اعتنائی به دستور خداوند باشد، به منزله کفر و از گناهان کبیره می باشد.

آن دسته از مردم که دارای توانایی(بدنی، مالی و غیره) می باشند. باید که برای خداوند(نه تظاهر و خودنمایی) قصد سفرخانه ی خدا کنند و کسی که نافرمانی کند، باید بداند که خداوند از همه ی جهانیان بی نیاز است.

نخستین خانه ای که برای مردم بنا نهاده شد، خانه ی پر برکتی است که در مکه قرار دارد. آری درست است کعبه ی مسلمین یگانه خانه ای است که مهمان زیاد دارد و در این خانه همه ی انسان ها، اعم از غنی و فقیر، سیاه و سفید، شهری و روستایی با هم برادر و برابرند، «بسواء الخاکف فیه و الباد»(سوره حج آیه25).

حج، عبارت است از حرکت و هجرت از خانه ی خویش به خانه ی خدا، برای لبیک گفتن به دعوت حق و طواف به دور کعبه، همچون طواف پروانه به دور شمع و تسلیم خود و متعلقات خود به خدا، همچون ابراهیم و هاجر که یگانه فرزند خویش، اسماعیل را در آن صحرای بی آب و گیاه به خدا تسلیم کردند.

بیوگرافی یا گذرنامه ی انسان: ای انسان های عزیز روی سخنم با شماست که قصد دیار یار کرده اید، خود را بشناسید و بعد بروید.

نام: انسان

نام خانوادگی: آ‌دمیزاد

نام پدر: آدم

نام مادر: حوا

لقب: اشرف مخلوقات

ماموریت: خلیفه ی الهی

ساکن: منظورمه ی شمسی، سیاره زمین

نژاد: خاکی «آری نژاد همه ی ما خاکی»

مبداء: سراچه ی دنیا

مقصد: سرای آخرت

ساعت پرواز: نامعلوم هر آن!!!

مکان پرواز: نامعلوم هر کجا

کد پرواز: اِنّالله و اِنّا اِلَیهِ راجِعونْ

شماره پرواز: لا اله الاالله

بار مجاز: اعمال صالح به هر اندازه و حج

بار غیر مجاز: مادیات دنیا

توصیه های دنیوی: اجرای دقیق آموخته های کتاب و فرموده های پیامبر گرامی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم.

انشانویسی حج- علیرضا اصغری از قشلاقدشت

حج در مقایسه با برنامه های تربیتی دیگر، چون نماز و روزه، دو قید زمان و مکان را همراه دارد؛ در هر روز و هر ماه و در هر مکان و سرزمینی نمی توان اعمال حج را به جای آورد و حاجی شد. در برنامه ی تربیتی و تهذیبی«حج»، پیوند تاریخ و جغرافیای هستی را شاهدیم. به همین دلیل، حج، همانند روزه، به جای یک ماه، باید در چند روز خاص و زمان های تعیین شده انجام پذیرد. «حج»، متفاوت از نماز و روزه، فقط در مناطقی مشخص، در سرزمینی مقدس، در میعادگاه توحید، در حریم امن تاریــخ انجام می گیرد. «حج»، تطهیر وجود در اقیانوس هستی است، شرک ستیزی و وحدت جویی است، پالایش وجود و شستشوی جان و روان در باران رحمت خداوندی است. «حج»، گسستن همه زنجیرهای وابستگی، رها شدن از انانیّت ها و تشخیص ها در تمرین و تجربه ی زندگی توحیدی است. «نماز» و «روزه» برای همه ی ایمان آورندگان خداجو و رهروان طریق حق، امری است لازم، اما انجام «حج»، بیش از همه بر افراد متمکن واجب است. در نظام الهی، هر کس که امکان حضور در همایش عظیم حج را داشته باشد و بتواند از عهده ی انجام برنامه ها و هزینه های آن در نهایت سادگی برآید، مکلف به عزیمت به خانه ی امن و هجرت از خویشتن خویش به سوی خالق منّان می شود.

واقع امر این است که همواره کسانی که از تموّل وتمکّن بیشتری در زندگی شخصی و اجتماعی برخوردارند، بیش از دیگران در معرض آسیب های رفتاری و کژروی های اجتماعی قرار می گیرند. به کلامی دیگر، اگر تموّل و تمکّن با تزکیه و تهذیب همراه نباشد، می تواند زمینه ای برای تمرّد و طغیان شود. انسان متمکّن بیش از دیگران تکلیف دارد. آن کس که از نعمت های الهی نصیب بیشتری دارد، از قدرت بدنی، ظرفیت فکری و امکانات اقتصادی فوق العاده ای برخوردار است، بدون تردید می بایست احساس مسئولیت بیشتری کند و همواره با تهذیب نفس و صفای درون، در ایفای رسالت های فردی و اجتماعی توفیقات افزون تری کسب نماید. از این رو «حج» امری واجب بر انسان متمکن است تا مبادا این تمکّن و برخورداری، در زندگی اجتماعی برای آنان مایه ی تشخّص و تفاخر، خودنمایی و برتری طلبی، تمرّد و طغیان گری باشد. و «حج» برنامه ی جامعی است برای زدودن همه آفات شخصیتی و ایمن شدن در برابر محرک های شیطانی. اگر به دیده ی تامّل بر سیر مناسک و اعمال«حج» و احکام آن، از آغاز تا پایان بنگریم، به نیکی درمی یابیم که «حج» پالایش نفس از همه آسیب های روانی و کژروی های اجتماعی و پردازش و پدیدآوری شخصیتی است قابل اعتماد، مصون از هر فساد، متواضع و آرام، غالب و حاکم بر کشش های نفسانی و محرکهای اجتماعی، بی نیاز از آزمندی ها، فزون خواهی ها و به دور از نشانه های خودنمایی و برتری جویی و حاجی عبدی است صالح و آزاده، حلیم و امین در خانه و اجتماع.

حاجی، قبل از سفر، همه ی دیون شرعی و قانونی خود را باید بپردازد و تصویر روشنی از وضع مالی و تسویه حساب ها و تعهدات اخلاقی و اجتماعی خود ترسیم نماید و به خانواده و وصی خود ارائه کند؛ چرا که«حج» سفری نیست که بی توجه به وضعیت گذشته وحال و غافل از حلال ها و حرام ها، رضامندی ها و ونارضایتی های این وآن بتواند عبادتی مقبول باشد و «حاجی» صفتی نیست که به آسانی زینت بخش شخصیت هر مسافر سرزمین وحی گردد. «حاجی» شدن؛ یعنی متّصف شدن به همه فضیلت های اخلاقی و ارزش های انسانی و مصون بودن از همه رذیلت های اخلاقی و رها شدن از اسارت های نفسانی.

برای اتصّاف به وصف «حاجی» و دست یابی به چنین مقام والایی، باید زحمت ها کشید و رنج ها متحمل شد. از خود به درآمد و با خدا یکی شد. ناخالصی های وجود را در آتش عشق سوزاند و مصفّا شد. دل را از هر آنچه غیر حق است، خالی کرد و بذرهای محبت محبوب را در آن نشاند. جسم و جان را در دریای رحمت پروردگار، غسل داد و تطهیر کرد. لباسِ نشان را از جان به در آورد و با تن پوشی از «سفیدی» بی نشان شد. در برابر همه ی وسوسه ها و تمایلات درونی و کشش های نفسانی، عافیت جویی ها و راحت طلبی ها ایستادگی کرد و با ایمان استوار و توکل راسخ، نیتی خالص و انگیزه ای مقدس، لحظه ای از تلاش در عرصه های صدق و صفا و مروّت و ایثار غافل نماند.

اگر حقیقتاً به «حج» آمده ای و می خواهی به منزلت و مقام «حاجی» مفتخر شوی و نشان عزت ارزشی را درون سینه ات جای دهی، می باید تمرین و تجربه دیگری را آغاز کنی.

اساسی ترین آسیب های شخصیتی و مهم ترین آفات اخلاقی و زمینه های کژروی و انحرافات رفتاری انسان در همه ی زمانها و مکانها، ریشه در برخی ویژگیها و عقده های روانی و عدم مهار بعضی از تمایلات نفسانی دارد.

از همین روست که در طریق «حاجی شدن» و مصونیت یافتن از آسیب پذیری های روانی و اجتماعی، انسان باید آنگاه که لباس بی نشان احرام بر تن می کند و تیرگی ها را زدوده، با سپیدی همراه می شود، مقابله و مبارزه با آفت های شخصیت متعادل و متعالی را تمرین و تجربه کند، آنکه می خواهد «حاجی» شود، باید: از خودبینی و خود آرایی پرهیز کند، از راحت طلبی و عافیت جویی به دور باشد، از خودآزاری و دیگرآزاری اجتناب ورزد، از اندیشه ی تخریب و تهاجم و پرخاشگری آزاد باشد، از غلیان هوس ها و کشش های جنسی رها باشد، از تفاخر و برتری طلبی و خود بزرگ بینی مبّرا باشد، از زبان و رفتار و تظاهر و تزویر و تحقیر و توهین جدا باشد، چرا که غالب بودن این ویژگی ها در زندگی فردی و اجتماعی، اصلی ترین آفات رشد، و اساسی ترین آسیب های شخصیت انسان است. و حاجی کسی است که با تمرین وافی در وادی زدودن آفات رشد و استیلا بر کشش های نفسانی و محرک های اجتماعی و تجربه ی برادری و برابری، صفا و پاکی، مروت و ایثار، زندگی هدفمند و خدامحور، ستیز با شیاطین سرکش نفس و دشمن معنویت، انزجار و تبری جستن از مشرکان و ظالمان و طاغیان عصر، آماده ی  قربانی کردن عزیزترین هستی خویش می گردد.

«قربانی کردن» مرحله ای با شکوه از فرایند پرعظمت «حج» است.

انشانویسی حج- پریسا بابازاده از ناحیه 1 اردبیل

همه ساله صدها هزار نفر مسلمانان مشتاق، دعوت پروردگار خویش و ندای آسمانی حضرت ابراهیم را لبیک می گویند و به سوی پایگاه توحید می شتابند تا کعبه ی مقدس  را طواف کنند و خضوع و عشق خود را به پروردگار بزرگ اعلام نمایند و قدرت و وحدت جهان اسلام را به نمایش گذارند. مراسم حج، که همه ساله در ایام خاصی انجام می گیرد، عبادتی است عظیم که نمایشگر ایمان و قدرت و شکوه و یگانگی امت اسلام است. مسلمانان با زبان ها و لهجه های گوناگون، در رنگ و نژادهای مختلف به سوی کعبه این پایگاه توحید می شتابند تا اعمال و مناسک حج را به پیروی از حضرت ابراهیم انجام دهند. خدا را به بزرگی یاد کنند و شاهد منافع دین و دنیای خویش باشند. آنها پس از انجام این مراسم شکوهمند، با دلی سرشار از خلوص و ایمان و فکری پر بار به شهر و دیار خود بازمی گردند. حج این عبادت عظیم، در تمام ابعاد مخصوصاً از جهت اجتماعی و سیاسی بسیار مفید و کارساز است. در طول ایام حج مسلمانان می توانند با یکدیگر آشنا شوند، مشاوره و گفتگو کنند. برای تبادل اطلاعات و تجربیات گرد هم جمع شوند، منافع دین و دنیای خود را باز یابند و دوستان و دشمنان جامعه ی بزرگ اسلام را باز شناسند و با توجه به ضرورت شکست ناپذیری امت اسلام، که نمونه ای از آن در ایام حج مشهود است، بر دشمنان و بیگانگان و مزدوران آنان بتازند. و فریاد کشند و دست آنها را از سرزمین بزرگ اسلامی کوتاه کنند.

در اعمال حج، تحرک، وحدت و یگانگی دعا و توجه به خدا، یاد آخرت و قیامت فداکاری و گذشت، پاکی و آزادگی، خویشتن داری، دوری از کبر و خودپرستی،  خودبینی و... به هم آمیخته اند. در حقیقت حج آمیزه ای از مهمترین عبادات و اعمال اسلام است.

یک از مسائل مهم در مراسم حج، اعلام برائت از مشرکین است. امام خمینی(ره) خطاب به حجاج فرموده اند: «لازم است حجاج بیت الله الحرام در این مجمع عمومی و سیل خروشان انسانی، فریاد برائت از ظالمین و ستمکاران را هرچه رساتر بر آورند و دست برادری[یکدیگر] را هر چه بیشتر بفشارند».

پیامبر خدا حضرت محمد فرمودند: «هر که دوست دارند خیر دنیا و آخرت نصیبش شود، به حج برود».

کسی که اعمال حج را با آگاهی و توجه و نیت خالص انجام دهد با بینش وسیع تر، دلی پاک تر، روحی باصفاتر و فکری پویاتر، با ایمان و بر کت فراوان به سوی شهر و دیار خود باز می گردد، اما فرد مستطیعی که در انجام فریضه حج کوتاهی کند علاوه بر اینکه خود را از خیر و فیض این عبادت عظیم در دنیا محروم می سازد، در هنگام مردن نیز نامسلمان از دنیا می رود و در آخرت از نعمــت های بهشتــی محروم می شود و به غذابی دردناک گرفتار می آید.

حج دارای محتوای عظیم اجتماعی است و منافع فراوانی برای مردم در بر دارد: «لیشهدوا منافع لهم»(سوره حج 28) از جمله باعث می شود که مسلمانان ملل مختلف که همگی دارای هدف مشترکی می باشند از شرق و غرب جهان اسلامی در یکجا جمع شوند و یکدیگر را بهتر بشناسند و مشکلات خود را باهم در میان بگذارند و باهم تبادل رای و نظر کنند و پس از اتمام حج محصولات خود را به یکدیگر عرضه کنند و به تقویت صنایع و امور اقتصادی و بازرگانی خود بپردازند.

حج باشکوهترین عبادت دسته جمعی است که وحدت و همبستگی مسلمانان را تقویت نموده، عوامل نفاق و جدایی و موهومات طبقاتی را از بین می برد.

محتوای انسانی حج: خانه ی کعبه با اینکه گفته می شود خانه ی خداست ولی در حقیقت خانه ی مردم است، چنانچه قرآن می فرماید: نخستین خانه ای که برای مردم بنا نهاده شده خانه ی پر برکتی است که در مکه قرار دارد. در این خانه همه ی انسان ها از غنی و فقیر، سیاه و سفید، شهری و روستایی با هم برادر و برابرند، «سود العاکف فیه و الباد»، و از این رو همه هیات مادی و لباس ظاهری و سایر نشانه های تفاخر مادی و امتیازات طبقاتی را کنار می گذارند و دو قطعه پارچه سفید ساده پاک و ندوخته که نشانه لباس تقوی و پاکی و مساوات است می پوشند و همگی یکسان به سوی پروردگار یکتا گام بر می دارند، و تصمیم می گیرند  که برای همیشه خود را از تکبر و خود برتر بینی و توجه به امتیازات مادی، مجادله و مشاجره، دروغ و فحاشی، تفاخر و مباهات پاک نگاه دارند.

محتوای روحانی و معنوی حج: حج عبارت است از حرکت و هجرت از خانه ی خویش به خانه ی خدا برای لبیک گفتن به  دعوت حق و طواف به دور کعبه، همچون طواف پروانه به دور شمع و تسلیم خود و متعلقات خود به خدا همچون ابراهیم و هاجر که یگانه فرزند خود(اسماعیل) را در این صحرای بی آب و گیاه به خدا تسلیم کردند. و در مقابل مقام ابراهیم، جای پای این معلم بزرگ توحید، به نماز می ایستیم تا چون او خود را به خدا نزدیک سازیم و دوست و خلیل او گردیم. و به هنگام سعی در نقش هاجر، زنی که نمونه ی تحمل و بردباری و سعی و تلاش و کوشش بود، هفت بار میان دو کوه صفا و مروه به جستجو می پردازیم و سر انجام پس از توکل و تسلیم به خدا و سعی و کوشش مشتاقانه به آب زمزم می رسیم.

گرچه وصالش نه به کوشش دهند                آن قدر ای دل که توانــی بکوش

 البته ظاهر و ظروف دین گاهی ما را از محتوای آن باز می دارد و ما همواره نیاز به شناخت و معرفت داریم از این رو در روز عرفه(روز شناخت) از حج خانه ی خدا برای حج خانه ی خدا به صحرای عرفات رهسپار می شویم و از آن جا در نقش آدم، آدم رانده شده از بهشت و رها شده در بیابان عرفات با حالت توبه به سوی خدا بازگشت می کنیم و پس از تجهیز و رها شدن در بیابان در بیابان عرفات، به منا می رویم و شیاطین را با اتحاد و همدلی در زیر سنگ ریزه ها محو و نابود می سازیم و حجرالاسود را که نشانی از دست خدا است، لمس نموده با خدا تجدید عهد می کنیم که بعد از این مسلمان واقعی بوده نسبت به میثاق و دستورات الهی وفادار باشیم.

انشانویسی حج- مهدی طباطبایی از مشگین شهر

ربِّ اشرح لی صدری و یسِّرلی امری و احلل عقدةً من لسانی یفقهوا قولی

انشایم را با نام خدا که انسان را آفرید آنگاه پرهیزگاری و تقوایش را به او الهام کرد شروع می کنم. حج یکی ارکان دین و از ضروریات اسلام می باشد و بر هر فرد مکلفی که جامع شرایط آن باشد واجب است، و اگر آن را با اعتقاد به وجوب ترک کند مرتکب گناه کبیره شده است، و اگر اصل وجوب حج را انکار کند چنانچه به انکار رسالت برگشت کند کافر می شود.

شیخ کلینی قدس سرّه در روایت معتبری از حضرت صادق( ع ) نقل می کند: «کسی که بمیرد در حالی که حج اسلامی را انجام نداده به یهود یا نصرانیّت می میرد. مگر اینکه انجام ندادن به جهت نیاز شدیدی باشد که او را مستأصل کرده، یا بیماری و علتی که توانایی حج را از او گرفته یا ممانعت حکومت مانع انجام این فریضه الهی گردد».

با توجه به این همه اصراری که در زمینه ی حج برای مسلمانان شده، حتماً در انجام آن انسان باید عایت خاصی داشته باشد حج و تأثیر به سزایی در زندگی انسان دارد از همین رو برای انسان واجب شده است البته من چندی از این تأثیرات را در نوشته ام، آورده ام که امیدوارم مورد توجه قرار گیرد.

نوشته ام را با فرمایشی از امام خمینی(ره) شروع می کنم تا اهمیّـت حج را از دیدگاه ایشان، توصیف کنم که در وصفی زیبا بهره مندی از حج را همانند بهره مندی از قرآن دانسته اند و در این فرمایش از تأثیر حج در زندگی فردی و اجتماعی انسان سخن گفته و آن را وسیله ای برای صید گوهرهای حیات، رشد، حکمت و آزادی تلقی کرده اند، ایشان می فرمایند: «حج بسان قرآن است که همه از آن بهره مند مى شوند ولی اندیشمندان و غواصان و درد آشنایان امّت اسلامى اگر دل به دریاى معارف آن بزنند و از نزدیک شدن و فرو رفتن در احکام و سیاست هاى اجتماعى آن نترسند از صدف این دریا، گوهرهاى هدایت، رشد، حکمت و آزادگى را  بیشتر صید خواهند نمود و از زلال حکمت و معرفت آن سیراب خواهند گشت».

حج نمایشی پر شکوه، از عرصه ی نبردی سخت با نفس سرکش، و جلوه ی بی مانندی از عشق و ایثار و فداکاری، و آگاهی و مسئولیّت، و در نهایت اوج رهایی انسان موحد از همه چیز جز او، در گستره ی حیات فردی و اجتماعی است. پس حج تبلور تمام اعیاد و حقایق و ارزش های مکتب اسلام است. حال تصور کنید که این نمایش با آگاهی و بینش و شناخت دقیق مناسک و همراه با اخلاص و قصد قربت انجام پذیرد، آیا این نمایش سرنوشت افراد و جوامع اسلامی را دگرگون نمی سازد؟ آیا در چنین نمایشی نیست که فرد می تواند از گذشته ی پوچ و بی سرانجام خویش فردایی نو بسازد؟ آیا در چنین نمایشی نیست که فرد به مقام آزادی و رهایی از بند گناهان و ورود به وادی انسانیت و سعادت می رسد؟ آری این از تأثیرات حج در زندگی انسان است که خواه در زندگی فردی و خواه در زندگی اجتماعی فرد حاجی پس ار برگشتن از حج در خود این دگرگونی را حس می کند و خویشتن را در مقام والای سعادت می بیند.

پیامبر اکرم(ص) در این باره می فرمایند: «از نشانه های قبولی حج آن است که وقتی حاجی از مکه برگشت، از تمامی گناهانی که قبلاً انجام می داده اجتناب کند و دیگر گرد معصیت نگردد، پس اگر مرتکب گناه شود، حج او به خودش رد شده و مورد قبول درگاه الهی نمی باشد». همچنین حج موجب تهذیب و تزکیه ی نفس و خود سازی می شود. که فرد حاجی پس از برگشتن از حج تحولی عظیم در اعمال و کردار خود احساس می کند و از آن پس تا حد زیادی اخلاق خود را پاکیزه و طاهر می گرداند.

بار دیگر امام خمینی(ره) در فرمایشی دیگر حج را موجب نزدیکی به افق توحید و تنزیه و سرمایه ی حیات جاودانه دانسته اند و آن را برای انسان مهم تلقی کرده اند. حال اگر به حج از دیدگاه اجتماعى بنگریم و آن را یک کنگره ی بزرگ و یک اجتماع با شکوه براى رفع مشکلات و نابسامانی هاى جهان اسلام بدانیم که در آن سیاه و سفید، فقیر و غنى، مسئول و رعیت، شرقى و غربى، همه گرد هم مى آیند و اعلام حضور و وجود مى کنند، در می یابیم که حج مسلمانان را به تلاش بیشتری وادار می کند بدین گونه که وقتی مسلمانان در حج گرد هم می آیند با یکدیگر بیشتر آشنا می شوند و به مسائل و مشکلات زندگی یکدیگر بیشتر پی می برند و گام های بلندتری در زمینه ی اعتلاء و عظمت اسلام و مسلمین بر می دارند. همچنین در حج مسلمانان از همـه ی گروه ها و آییــن ها و فرهنگ ها گرد هم می آیند و همه با لباس یکسان که همان لباس سفید احرام است با هم و در کنار هم قرار می گیرند تا این را دریابند که در نظر باری تعالی هر کس با هر مقداری از سرمایه و پول و مقام و ثروتی که دارد با دیگران یکسان هست و در واقع این ثروت و پول نیست که انسان ها را از یکدیگر جدا می سازد و یکی را در مقام بالا و دیگری را در مقام پایین قرار می دهد، بلکه این میزان ایمان و تقواست که فضیلت و ارزش یک فرد را نزد خدا بالا و پایین می برد. پس فرد اگر این امر را متوجه شود دیگر ثروت را برای خود ارزش تلقی نمی کند بلکه ارزش های اخلاقی را دنبال می کند و به وسیله ی آنها برای خود شخصیت می طلبد. با توجه به آنچه تا به حال بیان شده است آثار حج را در زندگی معنوی انسان که چه فردی و چه اجتماعی باشد بررسی کردیم. حال ببینیم حج چه تأثیراتی در زندگی مادی انسان دارد:

حج موجب غنا و بی نیازی و توانگری هر فرد، و استقلال وی در امور شخصی و همچنین در زندگی اجتماعی می گردد، به گونه ای که پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «حَجّوا تَستَغنُوا» مراسم حج را به جا بیاورید تا استغنا و بی نیازی و توانگری برای شما فراهم شود. باید دانست که روایات بسیاری تأکید بر این مطلب دارند که حج موجب غنا و توانمندی و ترک حج باعث فقر و احتیاج می شود. و می توان گفت منظور در این روایات این است که غنای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی همه و همه در سایه ی حج است و  فقر فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نتیجه ی ترک حج است. چون که ارتباط و اتّحاد عمل دولت های مسلمان باهم و مشاوره و آگاهی از احوال و مشکلات یکدیگر به منظور تأمین احتیاجات و دفع نقشه های دشمنان اسلام و تشریک مساعی موجب تحقق غنا و استقلال و خودکفایی و بی نیازی و توانمندی می گردد.

همچنین حضرت رسول اکرم(ص) در غدیرخم هنگام بازگشت از حج فرمودند: ای مردم حج و عمره از شعائر الهی هستند. ای مردم به زیارت خانه ی خدا بروید. هیچ اهل بیتی به حج نمی رود مگر اینکه استغنا و توانگری به دست می آورد. هیچ اهل بیتی از حج رفتن تخلف نمی کند مگر اینکه دچار فقر و تنگدستی شود. و نیز حضرت صادق(ع) فرمودند: کسی که برای انجام مراسم حج به مکه رفته باشد هرگز دچار فقر نمی شود.

من در حد توان اشاره ای کوتاه به تأثیرات حج در زندگی فردی و اجتماعی انسان کردم. اما این را می دانم که دست و فکر ناتوانم توان این را ندارد که همه ی تأثیرات حج را در این متن کوتاه بگنجاند بلکه من فقط گوشه ای از تأثیرات آنرا در این نوشته آورده ام که امیدوارم مورد پسند واقع گردد.

انشانویسی حج- فاطمه مقرب از ارشق

بر هر انسانی لازم است که برای تولدی دوباره به زیارت ائمه رهسپار شود و با رفتن به زیارت ائمه گناهان، زشتی ها و معصیت های زندگی را از خود دور کند. انسان اگر به زیارت ائمه دعوت شد ابتدا باید هدفش را مشخص کند و هدفش جز نزدیک شدن به ائمه، خدا، پاکی، صداقت و زیبایی روح چیز دیگری نباشد و کورکورانه به زیارت ائمه مشرف نگردد.

کسانی که توانایی مالی و جانی دارند بر آنها واجب است که به زیارت ائمه بروند البته لازم به ذکر است که: گاهی موقعیتی به وجود می آید که انگار انسان همه ی ائمه را زیارت کرده است؛ یعنی گاهی کسانی در اطراف ما هستند که نیاز شدیدی به ما دارند، اگر کسی قصد رفتن به زیارت ائمه را کرده است در صورتی که مسلمانی نیاز شدیدی به وی دارد و از او طلب کمک می کند در این صورت باید به وی کمک کند.

حال اگر انسانی وضع مالی مناسبی داشت و درحالیکه از وضعیت همسایه ها و اطرافیان، و خانواده اش آگاهی دارد و مطمئن است که کسی به کمک او نیازی ندارد، می تواند ابتدا رفتار، اخلاق، قلب، جسم، ذهن، روح و وجدان خود را کم کم اصلاح کند وبه خدا و ائمه نزدیک تر شود و به آنها توسل کرده، هدف خود را از زیارت معین کرده، و آماده ی رفتن به زیارت شود. حال می خواهم در مورد مکه صحبت کنم. فضیلت زیارت حضرت محمد(ص)، فاطمه زهرا(س) و دیگر ائمه را خواهم گفت: مکه جایی است که قرآن در آنجا برحضرت محمد(ص) نازل گردید همچنین می دانیم که خانه ی کعبه به دست حضرت ابراهیم و پسرش اسماعیل بنا شده است و امام علی(ع ) نیز در آن مکان متولد شده اند و همه ی مسلمانان به سوی خانه ی کعبه نماز به پای می دارند و این نشانگر اتحاد و همبستگی مسلمانان است، و چه مکانی بهتر و پر فضیلت تر از این مکان؟

معمولاً مسلمانان در ماه ذیحجه به حج می روند. وقتی که انسان به مکه وارد می شود تمام ائمه را احساس می کند، خدا را، آزادی را، صداقت را، پاکی و زندگی زیبا را، از هر غصه و اندوهی دور می شود، به غصه های دنیا پشت می کند و آزاد و رها در آسمان مکه که بوی بهشت از هر سوی احساس می کند، پس چرا نرویم و آزادی را احساس نکنیم.

هنگام ورود به مکه لباس سفیدی که دوخته شده نباشد پوشیده و برای ورود به خانه ی کعبه باید از خدا و ائمه اجازه گرفته وبا شادی و روح خدایی پرواز کنان به سوی خانه ی خدا پرواز کرد.

هنگام زیارت خانه ی کعبه باید به دور آن چرخید و تمام گناهان را از جسم و روح دور کرد، و برای خود و دیگران طلب آمرزش و مغفرت نمود. در خانه ی کعبه مکان مخصوص وجود دارد که افراد می توانند به شیطان، همان دشمن انسان، سنگ پرتاب کنند و به عنوان قربانی گوسفند یا بزی را ذبح کرده و بین مردم تقسیم نمایند.

اگر روزی خداوند ان شاءالله زیارت حج را قسمت ما هم کرد باید بدانیم که خدا و ائمه ما را دوست دارند وخودشان ما را دعوت کرده اند و این سعادت بزرگی است که نصیب ما شده پس باید از این فرصت طلایی استفاده کرد، همانگونه که در ابتدا اشاره کردم باید برای رفتن آماده شویم یعنی هدف را مشخص کنیم. اگر قلب کسی را شکسته ایم یا کار ناپسند و ناشایست کرده ایم آن را با خوبی جبران  کنیم. قلب و جسم مان را پاک کرده و در حین سفرت قرآن یا زندگی نامه ی ائمه را مطالعه کنیم تا بیشتر از شخصیت والای آنان آگاه شویم و از زیارت خود بهره ی بیشتری برده و به سعادت برسیم.

هنگام وارد شدن به خانه ی کعبه باید آسمان، زمین، انسان، دنیا، و آخرت را جور دیگری دید حج در زندگی انسان تأثیر چشم گیری دارد به شرطی که بادیده ی دل به مکه وارد شویم. مکه باعث می شود که انسان از غلفت و جهل دور شود، خود را پیدا کند، چشم و دلش باز شود، حقایق را ببیند، آخرت را، خدا را، ارزش نفس کشیدن را بداند و به زندگی با تفکر و اندیشه نگاه کند. حج باعث می شود که انسان پاکی و صداقت جسم و روحش را چند برابـر کند. روح پاک و روشنی را که خداوند بعد از 40 روز در رحم مادر به او می دهد را دوباره به دست آورد. روح و جسمش سبک شوند و پرواز کنند به سوی خدا، حقیقت، حقیقتی که همه ی ما انسان ها آن را نادیده می گیریم و بادیده ی دل به آن نگاه نمی کنیم و وقتی به خود می آییم که گاهی دیر شده است؛ پس باید از این فرصت ها استفاده نمود و برای اینکه زیبایی های زندگی و قدرت خدا را احساس کرد باید به مکه رفت. باید به مکه رفت تا از کارها و رنج های دنیا دور بود و برای چند روز هم که شده خود را از غرق شدن در امور دنیوی نجات داد و آورد که زندگی این دنیا فنای است. مکه به ما ثابت می کند تا آگاه باشیم از آخرت، از گناهان، از مرگ، از سرانجام بدی ها و به ما فرصت می دهد تا بدی ها را با خوبی ها جبران کنیم.

انشانویسی حج- سمیرا نعمت زاده از پارس آباد

حرف دل: اکنون شنبه 27 آبان و ساعت 4 صبح است و من هنوز در حال تایپ انشایم هستم، دو روز پیش هنگامی که از سالن مدرسه عبور می‌کردم نوشته‌ای نگاه مرا به خود جلب کرد و من با خواندن آن تصمیم گرفتم انشایی در مورد اثرات حج بنویسم، با اینکه وقتم خیلی کم بود اما در مقابل عشق به حج و پروردگار متعال ذره‌ای بیش نبود، پس توانستم با کمی تلاش و کمک گرفتن از کسانی که به حج رفته بودند این انشاء را کامل کنم. هر کس عقیده‌ای نسبت به حج دارد و این انشاء از این حیث برای من ارزشمند است و به نظر شخصی من رفتن به حج معادل است با رسیدن به اوج عرفان که در این صورت تو می‌توانی بخشی از پرتو نور و رحمت الهی را ببینی و سرانجام به بهشت جاویدان الهی دست یابی. امیدوارم که این انشا مورد قبول خداوند و شما عزیزان قرار بگیرد. ملتمس دعا، سمیرا نعمت زاده.

حج امانتی است الهی و چهارمین رکن اسلام است، سه رکن پیش از آن عبارتند از: نماز، زکات، روزه. در اهمیت حج همین بس که در روایت آمده است:«اگر مسلمان مستطیع شود و به مکه نرود و بمیرد شایسته نام مسلمانی نیست و یهودی یا نصرانی از دنیا خواهد رفت».

قبل از هر سخنی بهتر است به شهر مکه برویم و با خانه ی کعبه آشنا شویم.

مکه: مکه ام‌القری و مرکز ظهور دین اسلام است و گذشته از شرافت و قدمتی که از آغاز خلقت و به خصوص از زمان حضرت ابراهیم داشته، نخستین آیه‌های قرآن کریم نیز در این شهر مقدس بر حضرت محمد(ص) فرود آمد و نیز آنجا زادگاه آن حضرت و علی(ع) و فاطمه ‌زهرا(س) است.

خانه ی کعبه: کعبه دارای ساختمانی چهار گوشه است. هر یک از چهار ضلع خانه یا چهار رکن آن به نامی موسوم است، رکن شمالی را عراقی، رکن غربی را شامی، رکن جنوبی را یمانی و رکن شرقی را اسود گویند.

همه ساله دهها هزار انسان عاشق از شهر و دیار خود به سوی این شهر حرکت می‌کنند. تا با انجام حج و عمره، یکی از شکوهمند‌ترین عبادات الهی را انجام دهند. زائران بیت‌الله نسبت به این سفر دید‌گاه های متفاوتی دارند و هر کدام به میزان آگاهی و شناخت خویش از آن بهره می‌گیرند. تعدادی از حاجیان در پایان سفر، قلب خود را از عشق و محبت خدا لبریز نموده، پیروزمندانه و با حجی مقبول به شهر و دیار خود باز می‌گردند و گروهی نیز همچون انسان فرو رفته در خوابی که خواب خوش می‌دیده و ناگهان از جای خود پریده و همه چیز را خاتمه یافته می‌بینند، پس از بازگشت از حج به یکباره از خواب غفلت بیدار شده و از اینکه فرصت های ارزشمندی را به آسانی از دست داده‌اند در حسرت و اندوه عمیقی فرو می‌روند، عمری در آرزوی زیارت خانه خدا و مرقد رسول اکرم و ائمه بقیع به سر برده و هر روز و شب از خدا می‌خواستند«اَللّهُمَ اَرزُقنی حَج بَیتِکَ الْحَرام فی عامی هذا و فی کُل عام... و زیارت قبر نَبیِکَ و زیارت قبور الائمه» و حال که دعای او به اجابت رسیده به جای بهره‌مندی از سفر الهی، چند روزی را در کوچه‌ و بازارهای مکه پرسه زده و بر سر سفره‌ای آماده نشسته و دیگران از او پذیرائی کرده اند و اینک با کوله‌باری سنگین به خانه و کاشانه‌اش بازگشته و مردم به استقبالش آمده‌اند، و خاطرات سفر را جویا می‌شوند و... و با توجه به آنچه بیان شد چه نیکوست که قبل از سفر از خواب جهل و غفلت بیدار شده و با معرفت به زیارت خانة‌ی خدا و پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) برویم، تا هنگام مراجعت علاوه بر دستیابی به دریای بیکران رحمت و مغفرت الهی، در روح و جانمان تحولی بزرگ رخ دهد و تمام وجودمان رنگ الهی به خود بگیرد و در نهایت شایسته‌ی پوشیدن جامه‌ی مقدس پرهیز‌گاری باشیم.

سیر و سیاحت با انگیزه‌ی صحیح و عقلایی در قرآن کریم مورد تأیید و تشویق قرار گرفته و از مؤمنان خواسته شده که با مسافرت نمودن به گوشه و کنار جهان در سرنوشت اقوام گذشته بیاندیشند و عبرت بگیرند.

امام صادق(ع) در این باب می‌فرمایند:«در حکمت آل داوود آمده است؛ انسان عاقل را سزد که جز با سه هدف به مسافرت نرود: توشه‌ای برای فردای قیامت بر گیرد، مخارج زندگی را تأمین و ترمیم نماید، از راه حلال لذت ببرد». و همچنین حضرت علی(ع) نیز در بخشی از سخنان خود می‌فرماید:«... و بر آن کس که برای انجام حج از خانه بیرون می‌رود و در بین راه مرگ گریبانش را می‌گیرد،... بهشت را ضمانت می‌کنم». حج سفری معنوی و الهی است؛ راهیان حرم کبریایی و دلدادگان خداوند پیش از چنین سفری باید برای راهیابی به حریم عشق خود را آماده نموده و رنگ خدایی به خود بگیرند و روزنه‌های گناه و نافرمانی را از جان و دل بزدایند تا زمینه را برای پذیرش خویش در پیش‌گاه حضرت حق فراهم کنند و گذشته‌ی آلوده و ظلمت بار خود را با آب توبه بشویند، زیرا بدونِ توبه نمی‌توانیم شکوفه‌های نهال عشق و معرفت الهی را در وجودمان بنگریم. پس هم اکنون بهتر است که به نطق‌های گران بهای ائمه‌ی اطهار توجه نماییم.

امام صادق(ع) فرمود: «هنگامی که قصد حج کردی با آب توبه ی خالص گناهانت را بشوی و لباس راستی و پاکی و خضوع و خشوع را بر تن کن». در قرآن نیز خطاب به مؤمنان آمده است: «ای گروه ایمان آورندگان به درگاه خدا توبه کنید، توبه‌ای از روی اخلاص که بازگشت به گناه در آن نباشد». توبه‌ی حقیقی مراحلی دارد؛ گناهکار ابتدا باید پشیمان شود، سپس گناه را ترک کند و بعد از آن تصمیم بگیرد خود را به معاصی نیالاید. و... . بنابراین از تمامی مطالب گفته شده در می‌یابیم برای آنکه بتوانیم اثرات معنوی و روحانی حج را در زندگی مشاهده کنیم باید آمادگی لازم را برای رفتن به حج داشته باشیم و در ایام حج نیز فرصت های طلائی را از دست ندهیم. در این صورت می توانیم پس از بازگشت در زندگی فردی به کمال عرفان دست یابیم و در زندگی اجتماعی از منزلتی وصف ‌ناپذیر برخوردار باشیم، به امید خدا.